سه‌شنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۴

خاوران : نماد ایستاده گی

خاوران دشتی خشک در کناره ی شهر جنگل آهن و سیمان. شهر برج و باروهای بلند نوکیسه گان – که به قیمت جان هزاران تن انسان بی گناه بر پا شده است. شهر زندان ها و شکنجه گاه ها. شهر اوین و جماران. شهر گورستان ها و مقبره ها. شهر اختناق و سرکوب. شهر تهی از زندگی و شادی.
گل زار خاوران : گورستان کافران. چون لکه ای سفید و درخشان بر دامن سیاهی این شهر افتاده است و هماره چونان آزاری بی انتها خواب حاکمان شهر سرکوب را می آشوبد. خاوران آرام گاه جان باختگان بی کفن و دفن است. جان باختگانی که در گورهای دسته جمعی جای داده شدند تا ارزش گورهای آنان از مزد افراد جوخه ی مرگ بیشتر نشود. نخست با اعدام فرزندان نمک بر زخم گشوده ی مادران، پدران و همسران پاشیدند و سپس زمین گورستان را به شوره زار تبدیل کردند، تا گلی یا سبزه ای بر آن نروید. خاوران اما گلزار و گلستان شد. نماد استواری و ایستاده گی جنبش ضد استبداد و دیکتاتوری شد. خاری شد در چشم جلادان. داروغه ها و عسس های حکومتی به مردم حمله ور شدند. مراسم تجلیل از اعدام شدگان را به هم زدند. چند بار گورستان را با خاک یکسان کردند. اما گل ها دوباره روییدند و رویای حاکمان را برآشفتند.
حکومت گورستان آفرین و گورستان ساز از گورستان های خود ساخته به وحشت افتاده است. این بار با ترفند تازه ای وارد میدان شده. می خواهند خاوران را از میان بردارند. دست اندکاران کشتارهای سال 67 حالا وزیر و وکیل شده اند. آنها چشم دیدن شاهکار خود را ندارند. خون اعدام شدگان بر دست هایشان نمایان است. دست ها را که نمی شود پنهان کرد . پس باید آثار جرم را از بین برد. بی خبر از آن که گل زار خاوران دیگر به یادگار ماندگاری از حکومت وحشت مبدل شده است. خاک را می شود به توبره کشید، اما ذهن و زبان مردم را نمی توان کور نمود.
پدران و مادران ستم کشیده را تهدید می کنند. شب نامه های جعلی پخش می کنند. مامورانشان را برای اذیت و آزار به خاوران گسیل می دارند. مادران و پدران درهم شکسته در برابر ماشین استبداد قدرتی ندارند. اما ایستاده اند و از تنها یادگاری که حکومت اسلامی برای آنها باقی گذاشته دفاع می کنند.
بر هر ایرانی انسان دوست و آزادی خواهی است که به یاری داغ دیدگان خاوران بشتابد و با عتراض خود به تخریب این گورستان در حرکت جمعی خانواده های رنج دیده سهیم شود.
اگر ژنرال ها در شیلی و آرژانتین نتوانستند خاطره ی کشتارهای دسته جمعی را از ذهن مردم بزدایند ، بی شک با اعتراض ما ، هم فکران آنها در ایران موفق به از بین بردن آثار جرم خود نخواهند شد.

جمعه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۴

نرایمان

احمدی نژاد گفته است که نام ایران بایستی به دلایل زیر تغییر کند
- ایران، اسم دختر است
- عراق به آن تجاوز کرده
- آمریکا و انگلیس به آن نظر دارند.
اسم پیشنهادی آقای احمدی نژاد برای نام ایران "نرایمان" است هم اسم نر است و هم ایمان دارد

سه‌شنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۴

سلام

بالاخره ستون فقرات را دادیم زیر تیغ جراحی و اندکی از کژ و مژی درش آوردیم. این حضرات پزشک هم آن قدر مرفین به خوردمان دادند که به برادران تریاکی گفتیم زکی! صد البته دستور هم گرفتیم که نشیمن گاه مبارک را زیادی روی صندلی میخ کوب نکنیم و سوء استفاده از اینترنت را به حداقل کاهش دهیم. کیه که گوش بده.
در مدت غیبت صغرا رویدادهای بسیاری هم رخ داد. باز هم مردم کردستان به دست پاسداران اسلام و ولایت سرکوب شدند. گنجی را تا دم مرگ بردند و کک شان هم نگزید. یکی از مهره های حساس اطلاعاتی را مثل لاجوردی سر به نیست کردند تا بخش عظیمی از اطلاعات و جنایتی را که انجام داده اند به زیر خاک بفرستند. و این بازی موش و گربه ادامه دارد.
در این چند هفته ای که نبودم دوستان عزیز و همکاران گرامی ام یادداشت های سرشار از مهر و محبت گذاشتند که از همین جا دست تک تکشان را با صمیمیت و دوستی می فشارم . باشد که سزاوار این همدلی ها باشم. دلم برای همه شما عزیزان نادیده تنگ شده بود و تازه فهمیدم که چه قدر به شما وابسته هستم. با آرزوی تندرستی و ادامه کاری برای همه عزیزان وب لاگ نویس و وب لاگ خوان.