سه‌شنبه، آبان ۲۳، ۱۳۹۱

چه ساده می کشند

 

محمدرضا محسنی‌ثانی

نتايج اوليه پزشکی قانونی دال بر اين است که هيچگونه آثار موثری در فوت ايشان (ستار بهشتی)

وجود نداشته است. امکان اينکه اين مرگ، مرگ عادی و طبيعی نيز باشد، وجود دارد.

سخنگوی قوه قضائيه  محسنی اژه‌ای

وجود آثار کبودی در پنج قسمت از بدن ستار بهشتی .

 

به دنبال دستور قاطع رييس قوه قضائيه برای پيگيری سريع پرونده مرگ ستار بهشتی، خبرنگار شبکه ايران مطلع شد، ۳ تن از کسانی که مسئول بازجويی از اين متهم بودند، بازداشت و تحويل دادسرای نيروهای مسلح شده اند.

 

خواندن این خبرها و ناگفته های پنهان شده در لابلای آن ها به خوبی نشان می دهد که ستار بهشتی را چه کسانی و به چه جرمی کشته اند. در کشوری که جان انسان ارزشی ندارد پیدا کردن متهمان کار بسیار آسانی است. فردا روز همین قاتلان کاندید ریاست جمهوری هم می شوند.

یکشنبه، تیر ۱۱، ۱۳۹۱

حجاب و بیماری ام.اس

بیماری ام.اس در ایران بیداد می کند. این بیماری نباید در کشور ما که مهد آفتاب است جایی داشته باشد. کمبود ویتامین د از بن ایی های این بیماری  است. حجاب یکی از مهم ترین ابزارهای پیش گیرنده افتاب و رسیدن ویتامین د به بدن زنان است. به راستی هیچ کدام از این پزشکان انسان دوست ما نفهمیده اند که چرا بیشترین گیرندگان این بیماری زنان هستند و یا فهمیده اند و هراس دارند که به گویند.

یکشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۹۱

خمینی

ما مردمان پس مانده ای بودیم. نخست او را در ماه دیدیم و سپس برتخت پادشاهی نشاندیمش. امروز هم زر زر زیادی می کنیم. با این همه کشته و زخمی که داده ایم و سرتاسر ایران را تیره گی و دروغ و نامردمی گرفته است باز هم میرویم و به تخم وترکه اش رای می دهیم. هنوز در مرداب دهشتناکی که او برایمان ساخته گیر کرده ایم. تف هوایی همیشه می افتد روی صورت تف انداز. این هم افتاده روی صورت مردم ایران .

دوشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۹۱

ایران امروز ، ایران دیروز

نامه رستم فرخزاد گویا همین امروز نوشته شده است. گویا سرنوشت ماست که پرتاب شویم به گذشته. بیخود نیست که گذشته را بسیار می پرستیم. هیچ وازه و سخنی روزگار امروزمان را بهتر از این نامه بیان نمی کند.

 

 

چو با تخت منبر برابر شود

همه نام بوبکر و عمر شود

ز پیمان بگردند و از راستی

گرامی شود کژی و کاستی

رباید همی این از آن آن از این

ز نفرین ندانند باز آفرین

نهانی بتر زآشکار ا شود

دل مردمان سنگ خارا شود

بد اندیش گردد پدر بر پسر

پسر همچنین بر پدر چاره گر

بگیتی نماند کسی را وفا

روان و زبانها شود پر جفا

از ایران و از ترک و از تازیان

نژادی پدید آید اندر میان

نه ترک و نه دهقان نه تازی بود

سَخُنها بکردار بازی بود

همه گنجها زیر دامن نهند

بمیرند و کشور بدشمن دهند

چنان فاش گردد غم و رنج و شور

که رامش به هنگام بهرام گور

نه جشن و نه رامش نه گوهر نه نام

بکوشش زهر گونه سازند دام

زیان کسان از پی سود خویش

بجویند و دین اندر آرند پیش

بریزند خون از پی خواسته

شود روزگار بد آراسته

دل من پر از خون شد و روی زرد

دهان خشک و لبها پر از آه سرد