یکشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۲

آزادي بيان گوهر وبلاگ است
آقاي محمود اروج زاده در نوشتاري زير عنوان “ سياسي نويسي در وبلاگ ها و چند نكته “ به وبلاگ نويسان ايراني پند و اندرز مي دهند كه دست از سياسي نويسي بردارند . او مي گويد كه سياسي نويسي وبلاگ ها را به سوي “ سطحي شدن و تندي و بي مهابايي “ سوق مي دهد و در نتيجه سخن هاي مستدل و منطقي “ باعث واكنش انقلابيون ( يا همين سياسي نويس ها ) قرار گرفته و آن را نشان ضعف و ترس قلمداد مي كنند.“ ضربة دوم وبلاگ نويسي سياسي ما را از دستيابي به تكنولوژي مدرن و جامعة مدرن باز مي دارد و در نتيجه در حوزة تكنولوژيك باعث به هدر دادن امكانات ( اشتغال ) مي شود. سر آخر هم دستور مي دهند كه : “ محض اطلاع برخی دوستان ديرباور كه ممكن است اين استدلال‌ها را جدی نگيرند و همچنان مشی خود را ادامه دهند، اين نكته را يادآوری می‌کنم كه اصولاً همين كه اين نوع حركت مورد اقبال عموم فعالان مثلاً وبلاگ‌نويسان قديمی‌تر و مجرب‌تر قرار نگرفته، خود شاهدی بر همين سخن است.“
من كه از گفته هاي آقاي اروج زاده زياد سر در نياوردم . تنها نتيجه اي كه از سخنان ايشان گرفتم اين است كه سياسي ننويسيم و اگر كسي سياسي ننوشت او را ترسو قلمداد نكنيم.
آزادي بيان و استقلال جزو ذات جداناشدني وبلاگ اند. وبلاگ بدون آزادي بي معنا است . اين پديده در حقيقت براي دفاع از روح آزادي بيان بوجود آمده است. ميليونها نفري كه در زير چكمه هاي افكار عوامانه روزمره در حال لگدمال شدن به دست عوامل ثروت و قدرت هستند اين دريچه را براي بيان آزاد افكار خودشان بنا نهاده اند. وبلاگ روزنامة يك نفره است . روزنامه اي رنگارنگ كه روح زندگي، شادابي و سادگي در آن موج مي زند. اين پديده را نمي شود لگام زد و آن را رام قدرت نمود. همين قدر كه آقاي اروج زاده احساس خطر كرده اند ، نشانگر روح شورشي وبلاگ هاي ايراني است. من هر گاه كه وبلاگ اين جوانان هم ميهنم را باز مي كنم و با افكار و عقايد آنان از راه همين رسانه ساده آشنا مي شوم ، از شوق در خود نمي گنجم. من تره هم براي “ وبلاگ نويسان به اصطلاح قديمي “ كه اروج زاده از آنها نام مي برد خرد نمي كنم . وبلاگ پديده دنياي آزاد است و نظم شبان / رمه گي را نمي پذيرد. اين پند و اندرزها به درد دوراني مي خورد كه رسانه ها در دستان ثروت و قدرت متمركز بود. امروز نمي توان كسي را از بازگويي افكارش،( گيرم هرچه مي خواهد باشد ) باز بداريم. شما سياسي نويسي دوست نداريد، ننويسيد. بگذاريد ديگران هرگونه كه خرد و عقل اشان بدانها حكم مي كند بنويسند.وبلاگ دستور پذير نيست. تازه در كشوري كه هفتاد ميليون را به بند كشيده اند مگر مي شود سياسي نبود و سياسي ننوشت. تكنولوژي كذايي راه ما را براي رسيدن به آزادي و دمكراسي كوتاه مي كندو ربطي هم به سياسي نويسي ندارد. جمهوري اسلامي به اندازة كافي با تعقيب، زندان ، شكنجه و كشتارما را از گفتگو و تبدل آزادانة نظراتمان باز مي دارد ، شما ديگر چرا زبان آنها مي شويد؟ هم اكنون نزديك به پانزده هزار سايت اينترنتي و وبلاگ مسدود شده است . اگر اين سياسي نويسي ها خطري نداشته باشد كه آنان اين هم احساس ترس و زبوني نمي كنند. بگذاريد وبلاگ نويسان آزاد باشند و هرچه دل تنگشان مي خواهد بگويند. ما هم آزادي انتخاب داريم كه آنها را بخوانيم يا نخوانيم. فراموش نكنيد كه نخستين نماد يك جامعة مدني و دمكراتيك آزادي بيان است . دورة نظام شبان رمه گي سر آمده است.

هیچ نظری موجود نیست: