دوشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۵

دفاع درخشان از ستمگر

رامین چهانبگلو تا از زندان بیرون آمد رفت نشست توی دفتر ایسنا و گفت که اشتباه کرده است و راه کج رفته و کارکنان مومن و خدا جوی اوین راه راست را به او نمایانده اند.اپوزیسیون بیکار هم نه گذاشت این ور و نه گذاشت آن ور و بنده به راه راست هدایت شده را زیر چماق کلماتش گرفت. تنها تنی چند بودند که جای ظالم را با مظلوم عوض نکردند. تجربه روزگار و زندگی زیر سایه حکومت خدایی به هر بچه مدرسه ای آموخته که رفتن به اوین چندان هم ساده نیست که آقای حسین درخشان تصور می کنند. به قول استاد دانشگاه اوین لاجوردی ، پیچ اوین خاصیت مغناطیسی و هیپنوتیسمی دارد. از آن جا که رد شدی خود به خود زبانت باز می شود و هرچه استادان اوین بخواهند از دهانت بیرون می زند. اگر بخواهی سر بزرگی کنی و تاب بیاوری که جایت یا در خاوران است و یا باید سالهای عمرت را با درد و رنج در پشت میله ها سر کنی. بعضی آدم ها هستند که تاب شکنجه را ندارند. زندگی را دوست دارند و یا نمی خواهند طعمه آدم خواران شوند. این حق طبیعی هر انسانی است. چه کسی به این جلادان اجازه داده که روشنفکران را دستگیر کنند و با شکنجه و تحقیر از آنها بخواهند به چیزی که نیستند اعتراف کنند. من از لابلای خط های سفید و نانوشته مصاحبه رامین می توانم شکلک درآوردن او را به حکومت اسلامی ببینم. این جمله رامین به ما چه می گوید:« كار من كار فكري و تحقيقي است. خصوصا وقتي آدم از زندان خارج مي‌شود يا در شرايط سختي بوده عملا روحش آسيب ديده است دلش مي‌خواهد كه آرامش داشته باشد. بنابراين اينكه آدم ترجيحا با انتخاب خودش صحبت كند، راضي‌تر است تا اين‌كه با تماس‌هاي مكرر بخواهند به زور با ديگر رسانه‌ها حرف بزند.» آخر آدمی که هیچ تهدیدی بالای سرش نباشد چرا باید به زور با دیگر رسانه ها حرف بزند. دست کم توانسته مابین کیهان شریعتمداری و ایسنا دومی را انتخاب کند. مسخره تر از همه این است که در این میانه حسین درخشان دست خودش را رو می کند و کاسه داغ تر از آش می شود و پا می گذارد جای پای حسین شریعتمداری. البته این نخستین بار نیست که ایشان اپوزیسیون رژیم را احمق و ابله خطاب می کند و به دفاع آتشین از حکومت ولایت فقیه بر می خیزد و هر مخالفی را با بوش هم خط می داند.
رامین جهانبگلو اندیش مند و فیلسوفی مردم دوست و میهن پرست است. او با تهدید و ارعاب مجبور به اعترافات حکومت پسند شده است. مردمی که به دنبال شهید و قهرمان نباشند می دانند که این نخستین اعتراف ساختگی نیست و آخرین هم نخواهد بود. اپوزیسیون باید از تجربه های تلخ گذشته بیاموزد و جایگاه ظالم و ستمگر را با مظلوم شکنجه شده عوضی نگیرد. در برابر دیکتاتوری و استبداد و زندان و شکنجه از حرمت مظلومان دفاع کنیم و تهمت ناروا بر آنها نبدیم . اگر روزی رامین جهانبگلو و دیگرانی که به زور وادار به اعترافات ساختگی شده اند، در فضایی آزاد و انسانی آن اعترافات را ساختگی ندانستند ، آن گاه می شود از آنها فاصله گرفت و محکوم اشان کرد.