جمعه، تیر ۰۹، ۱۳۸۵

جام جهانی 15

من که از حیرت درمانده ام. به راستی این چه مسخره ای بود. داورو و فیفا و پکرمن با همکاری یکدیگر آرژانتین را حذف و میزبان را بالا کشاندند. چه مربی احمقی فرمانده تیم را بیرون می برد و کامبیاسو را جایگزینش می کند. یا مسی را می نشاند روی نیمکت و کروز لندهور را می آورد توی بازی. من گفته بودم که آرژانتین شانسی ندارد چرا که بازی را پیش از آغاز باخته بود. این نخستین شاهکار مافیای فوتبال نبوده ، آخرینش هم نخواهد بود.

چهارشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۵

جام جهانی 14

غنا رفت و امیدهای قاره رنج و اندوه به خاکستر مبدل شد. برزیل با بازی نه چندان خوب خود و به لطف داوران چشم خورده توانست غنا را حذف کند. باور کنید رونالدینهو - مرد دویست میلیون دلاری - به اندازه علی دایی هم بازی نکرد. خوش بختانه دفاع برزیل توانست این تیم را از حذف شدن های زودهنگام نجات دهد. قاره آفریقا باید روی بازی تیمی و نظم و دیسپلین بیشتر از این کار کند. آتها تکنیک و قدرت بدنی را دارند ، اما تیمی بازی نمی کنند. دیروز نزدیک به پانزده شوت از راه دور به دروازه برزیل شلیک کردند، اگر این توپ ها را با بازی گروهی جلوتر می کشاندند بی شک دروازه برزیل را در هم می ریختند.
دلم برای اسپانیا سوخت. تیمی پر سرعت و جوان اما کم تجربه و سربه هوا. اسپانیا تا بوده و بوده همینگونه پیش آمده . می آید تا چند قدمی فینال بعد حذف می شود . مثل روسیه. البته موذیگری فرانسوی بر خامی و جوانی اسپانیا پیروز شد. شاید هم سرنوشت این بود که فرانسه بیاید و باز هم برزیل را حذف کند و یا برزیل انتقام 98 را از آنها بگیرد. البته این برزیلی که من دیده ام بیشتر به فکر بازی های تبلیغاتی و جنجال های مطبوعاتی اند تا بازپس گیری افتخار از دست رفته. هر چه باشد همه بازیکنانش جای گرم و نرمی در بهترین باشگاه های دنیا دارند و به تخم شان هم نیست که پس از جام جهانی چه به سرشان خواهد آمد. نزدیک به ده میلیون نفر در سراسر دنیا روزانه از صنعت فوتبال دارند نان می خورند. تیم برزیل هم سر آنها.

دوشنبه، تیر ۰۵، ۱۳۸۵

جام جهانی 13

هوررررا . استرالیای مزخرف که تا هم اینجا هم با موذی گری پیش آمده بود از جام حذف شد. این تیم که با ریختن پول زیادی جلوی هیدینگ مربی هلندی و با کپی کردن سبک انگلیسی آمده بود که قدرت استرالیایی ها را در عرصه فوتبال عرضه کند، خوش بختانه حذف شد. ایتالیایی ها با همان تیم ضعیف و ده نفره اشان نشان دادند که استرالیا حرفی برای گفتن در این زمینه ندارد.
بعد از بازی مکزیک با آرژانتین و بازی نافوتبالانه پرتقال و هلند ففهمیدم که دفاع بدبخت ما چه مرارتی کشیده اند.آن هم زمانی که این تیم ها سرحال تر بودند.
در همان آغاز بازی ها گفته بودم که تا کنون این جام پانزده بار بین تیم های آرژانتین، انگلیس، برزیل، آلمان، فرانسه دست به دست شده و فکر نمی کنم این بار هم جای دوری برود.تا حالا همه این تیم ها بالا آمده اند و همگی هم به فینال چشم دوخته اند. هم چنین گفتم که آرژانتین را فینالیست می دانم ، اگر چه در مقابل مکزیک ضعیف ظاهر شدند. بعید نیست که آلمان و یا ایتالیا فینال را با آرژانتین برگزار کنند و یا شاید هم برزیل و آرژانتین.
ایده آل برزیل و آرژانتین است ، اگر که اروپایی ها از نفوذ خودشان بر روی داورها سوء استفاده نبرند که بسیار برده اند. تا ببینیم چه می شود.

جمعه، تیر ۰۲، ۱۳۸۵

جام جهانی 12

ایران با دو باخت و یک مساوی بسیار ضعیف از جام بیرون رفت. جالب این است که تیم ملی آمریکا هم تقریبا با همان نتایج ایران از جام حذف شد. البته آمریکایی ها از ما بهتر بودند و بهتر هم بازی کردند. نه احمدی نژاد توانست از نتایج این بازی ها استفاده سیاسی ببرد و نه بوش.
برزیل در دو بازی نخست خود ضعیف ظاهر شد و در قد و قامت تبلیغاتی که برای آنها شده بود ، نبودند. در بازی آخرشان با ژاپن خسته و بریده نمایش بهتری از فوتبال برزیلی ارائه دادند.
بازیکنان مشهور و بزرگ آن قدر به فکر قرتی بازی ها تبلیغاتی و اندوختن پول و شهرت اند که چیز دندان گیری از آنها ندیدیم . متاسفانه پول و سیاست های مافیایی در فوتبال جهان روح زیبای این بازی را مثل خوره می خورد و آن را از درون تهی می کند.
در بعضی از بازی ها گاوبندی داوران و سران فیفا به خوبی دیده می شود.
از بالا آمدن استرالیا بسیار خشمگین و عصبانی ام . این تیم واقعا مایه شرمساری فوتبال است. البته به لطف همکاری های این کشور در اشغال عراق و افغانستان و کثافت کاری های آنها در این بازی ها تیم را بالا کشاندند. وای به حال آسیایی های بدبخت که از این پس یکی از سهمیه هایشان را باید دو دستی تقدیم این لاشخورها کنند. آن وقت بگویید سیاست ربطی به فوتبال ندارد.
پشتیبانی احمدی نژاد و رد کردن بازیکنان تیم ملی از زیر قرآن این تیم را به بدترین تیم جام تبدیل کرد. هم عمر به علی و دائیش گل زد و هم علی دائیش به رئیس جمهور.
آرژانتین را عشق است که با تیم دومش هلندی ها را به بازی گرفته بود. کاش مارادونا بگذارد که این مسی بیچاره زندگی عادیش را بکند و به سرنوشت خودش دچارش نکند.

شنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۵

ایران: پایان جام

ایران امروز خوب بود. در برابر نایب اروپا ایستادیم. علی کریمی باید با خطیبی در همان نیمه اول تعویض می شد. اگر با این تیم و بازی امروز به مصاف مکزیک رفته بودیم ، شاید می توانستیم نتیجه بهتری بگیریم. ایران باید مثل دو جام گذشته خداحافظی زودرسی را با جام داشته باشد. آنگولا هم جنگنده و مدعی با ما بازی خواهد کرد. آنها به سه امتیاز نیاز دارند. ایران باید با تیم نیمه دوم خود به پیکار با آنگولا برود. دست کم آبرومندانه از جام بیرون برویم نه مثل صربستان. اما من چشمم آب نمی خورد. تا حکومت اسلامی بر مردم و میهن فلاکت زده ما سوار است ورزش ما وضعیتی بهتر از این نخواهد داشت. دوره بعد بالا آمدن از آسیا هم سخت تر خواهد شد. استرالیا هم آمده تا سهمیه همیشگی آسیا شود و شانس ما را کمتر و کمتر کند.

جام جهانی 10

شنبه روز سختی برای تیم ما خواهد بود. تیم ملی بیمار است و از همان دردی رنج می برد که کشورمان بیش از یک ربع قرن از آن رنج برده است. این تیم پیش از وارد شدن به میدان روحیه اش را با دستورات دست اندرکاران حزب الهی حاکم بر ورزش خراب کرده اند. از چنین تیمی چه انتظاری می شود داشت. بهترین مربی دنیا هم نمی تواند درد آن را دوا کند. باز هم باید بر آنها درود فرستاد که تا این مرحله پیش آمده اند.
تیم ملی بازتاب جامعه در هم ریخته ماست. کشوری که روی گنج خوابیده -و روزانه میلیونها دلار درآمد نفتش به جیب های پرنشدنی حاکمانش سرازیر می شود - توانش از فقیرترین کشورهای آفریقا کمتر، اما ادعاهایش گوش فلک کر می کند.
گذشتن از سد پرتقال کار دشواریست، اما ناممکن نیست. متاسفانه مربی ما هنوز برنامه ای برای مقابله با پرتقال ندارد. شاید احساسش را نسبت به تیم ملی از دست داده است. او از دست حزب الله ورزش و رسانه ها به تنگ آمده است. مربی که قدرت نداشته باشد، مشکل بتولند تیمی - آن هم در این سطح - را رهبری کند. او حتی اختیار کنار گذاشتن بازیکنان سفارشی را ندارد.
تنها شعبده ای می تواند تیم ایران را از چنگال پرتقال برهاند. فراموش نکنیم که در فوتبال همواره رخدادهای شگفت انگیزی روی می دهد. شاید تیم ما هم بتواند شگفتی بیآفریند. شاید. کسی چه می داند؟

جام جهانی9

احمدی نژاد گفته اگر ایران از سد پرتقال بگذرد به آلمان خواهد آمد. نخست این که مردم آلمان به دولت هشدار داده اند که از دعوت او خودداری ورزد. دوم این رئیس جمهور ابله ما می داند که شانس ایران به اندازه قطره ای در دریاست و حضرت علی هم دیگر به دادش نمی رسد، لاف می زند. بگو ابله مجبوری این همه گنده گویی کنی ؟

جام جهانی 8

آنگولا عالی بود و نشان داد که ما چقدر ضعیف هستیم و شانس امان چه کم. مکزیک نتوانست ده نفره آنگولا را شکست دهد. اما مساوی به نفع ما شد اگر- می گویم اگر- ایران بخواهد و یا بهتر است بگویم به تواند، شانس خوبی برای پیش رفت دارد ، چنان که می شود با چهار امتیاز هم بالا رفت. البته تصور زدن پرتقال آرزوی خوشی بیش نبست و گمان نکنم تا فردا عصر دوام بیاورد. تازه اگر پرتقال را هم بخوریم، از سد تیم دفاعی آنگولا گذشتن کار حضرت علی و دائیش است.

جمعه، خرداد ۲۶، ۱۳۸۵

جام جهانی 7

عاج فیل ها هم شکست. چه غم انگیز بود. پس از آن بازی زیبای آرژانتین حالم بد جوری گرفته شد. فیل های ساحل عاج تنها شانس قاره غارت شده برای صعود بود. آنها مغلوب زرنگی هلندی ها شدند. حیف تیمی چنین جنگنده و با تکنیک در چنین گروه مرگ آوری. آری فیل های آرام خوراک درندگان شدند، چنان که قاره آنها شد.

جام جهانی 6

درود.هم چنان که پیش بینی کرده بودم، آرژانتین می رود که جام جهانی را به خانه ببرد.هنور هیچ تیمی در این دوره نتوانسته بازی ارائه دهد که به توان آن رابا آرژانتین مقایسه کرد. برزیل در بازی نخست خود بسیار ضعیف و اروپایی ظاهر شد. بازیکنان برزیل تحت تاثیر فوتبال دفاعی اروپا ، بازی خود را فراموش کرده اند. با این دو بازی آرژانتین نشان داد که به فوتبال آمریکای لاتین پشت نکرده اند.پاس های کوتاه و دقیق. مهارت بی نظیر در کنترل توپ. چستی و چالاکی در رفت و برگشت و حمله های جانانه به تیم حریف، همه ار ویژه گی های فوتبال آرژانتین است. دو بازی آرژانتین در برابر تیم های قلدر و قدری چون ساحل عاج و صربستان نشان از فینالی بودن آرژانتین دارد. مربی با هوش و خوش فکر آرژانتین ترکیبی را در هم آمیخته که بازیشان به هر فوتبال دوستی نهایت لذت را می دهد.گل های امروز آرژانتین زیباترین گل های این جام تا کنون بوده اند. درود !

پنجشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۵

جام جهانی 5

تا این جا به جز بازی آرژانتین و ترنیداد و توباگو و غنا و اسپانیا ، هیچ گدام دیگر دلچسب نبوده اند. میزبان با آن بازی خسته کننده دیروزش در برابر لهستان روح فوتبال را از پا در آورد. البته آلمان همیشه موذیانه خودش را تا فینال بالا می کشاند. انگلیس هم چیزی از خودش نشان نداد. فرانسه و ایتالیا هم در قد و قواره تیم شان- که هر کدامشان به وزن بازیکنانش طلا از باشگاه های اروپا می روبند - ظاهر نشدند. برزیل با آن بازی ضعیفی که در مقابل کروات ها انجام داد ، هوادارنش را به شک انداخت. بازیکنان برزیلی که همگی از باشگاه های اروپایی می آیند، روح فوتبال مهاجم و زیبای برزیل را فراموش کرده اند. رونالدو جای علی دایی را در آن بازی پر کرده بود. امروز منتظرم ببینم معجزه ای می شود و ترنیدادی ها روی انگلیس جارو جنجالی و آن اریکسون خرفت را کم کنند. سوئد هم در بد معرکه ای گیر کرده است . اگر بخواهد اشتباهات بازی پیشینش را تکرار کند، باید فاتحه جام جهانی را بخواند. بیچاره این لهستانی ها که با آن بازی پر مقاومت شان از جام حذف شدند. خودمانیم عربستان هم بد نبود. هر چند از کشور و تیم و همه چیزشان حالم به هم می خورد.

سه‌شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۵

سرکوب

همایش مسالمت آمیززنان راسرکوب کردند. این بار زنان و دختران فلاکت زده ای که از زور بیچاره گی و نادانی و فقر مزدبگیر حکومت الله شده اند همراه با گله های وحشی پسران خدا بودند. ترس از همایش کوچک انسان های شجاع و پیش گام، حکومت را که از کوچک ترین نارضایتی مردم وحشت دارد ، وادار حمله به شرکت کنندگان کرد. این حکومت زبان خوش را نمی فهمد. با این حکومت باید با زبان زور سخن گفت. اگر چه زنان حزب الهی همجنسان خود را زیر رگبار باتوم گرفتند و یا به چشمانشان گاز فلفل پاشاندن، اما این پایان همایش و اعتراض نخواهد بود. موج های سنگینتر خواهد آمد. انسان نمی تواند بی حقوقی و ستم را تاب بیاورد. درود بر شیرزنانی که در برابر جانوران اسلامی ایستادند و مورد تحقیر و اذیت و آزار قرار گرفتند. اگر این انسان های پیش گام نبودند بی شک ما در دوران نادانی مطلق باقی می ماندیم.
عکس های آرش در کسوف
ادوار نیوز
نام های برخی از بازداشت شدگان
عصیان هم گزارش خوب و مفصلی با لینک های خبری گذاشته که تصویر روشنی از رخدادها به دست می دهد.

دوشنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۵

جام جهانی 4

بازی با مکزیک را نباید می باختیم. ما در همان یک ربع آغاز بازی دو شانس صد در صدی گل داشتیم که با هوشیاری سانچز و دفاع مکزیک نتوانستیم از آنها بهره بریم. دفاع و دروازه بان ایران به راستی شانس امتیاز ما را خراب کردند. علی دایی مجسمه بلاهت ایران بود. هم بلاهت خودش و هم مربی تیم ملی. چه مربی نادانی در جهان پیدا می شود که علی کریمی - ستون تیم - را از بازی بیرون بکشد و علی دایی را بگذارد که پیاده روی کند. تیم ایران خیلی خوب بود. مهدوی کیا و کعبی و آندرانیک و نکونام در سطح فوتبال روز جهان بازی کردند. هاشمیان نیمه نخست خوب بود ، اما نیمه دوم سردرگم بود. مربی در نیمه دوم هیچ برنامه ای نداشت. خنده دار این جاست که می خواست نیمه دوم را فقط دفاع کند. آخر بازی که دید دارد قافیه را می بازد به جای بردن علی دایی و هاشمیان نصرتی را از بازی بیرون کشید. تیم ایران مکزیک را به وحشت انداخته بود. فکر نمی کردند با چنین ترکیبی روبرو شوند. اما اشتباهات جبران ناپذیر برانکو و کثافت کاری ها همیشگی میرزاپور و رحمان رضایی کار دستمان داد. مربی مکزیک با زرنگی تمام دو بازیکن تازه نفس و دونده مکزیک را درست در آغاز نیمه دوم به میدان آورد و همان ها کار ایران را یکسره کردند. از همه مهمتر بیرون رفتن بورگتی - علی دایی مکزیک - و آوردن فرناندز بولدوزر سرخپوست بود که دفاع ما را یک تنه می روبید و می آمد. هنوز هم دیر نشده است. اگر همان بازی نیمه اول را در برابر پرتقال و آنگولا انجام دهیم ، شانس ما کم نیست. هر چند من از آنگولا بیشتر می ترسم، چرا که پرتقال چیزی نشان نداد. و فراموش نکنیم که مکزیک پرقدرت ترین تیم این گروه است. آنها چهارم جهان هستند و برزیل را در بازیهای قاره ای شکست داده اند. تیم ما خوب بود و اکثر بازیکنان ما زحمت کشیدند. اشتباه مربی و علی دایی را نباید به پای همه نوشت.

یکشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۵

جام جهانی 3

بازی ایران و مکزیک بازی پر هیجانی خواهد شد. ایران تیم خوبی دارد که کمتر روی آن حساب باز شده است. این تیم اما نفس ندارد، دونده نیست. تکنیک فردی بسیاری از بازیکنان عالی است و در حد بهترین های فوتبال جهان ، اما بازی تیمی آنها بسیار ضعیف است . در آغاز بازی مثل لشگری که فرماندهانش را از دست داده باشد درهم می ریزد و هر کسی ساز خود را می نوازد. دفاع ما توان مبارزه با تیم های سرعتی و خط حمله دونده را ندارد. اشتباهاتی که در خط دفاعی انجام می گیرد بسیار ابتدایی است. علی دایی فرمانده تیم بازیکن تکنیکی و باتجربه است، اما قدرت بازی در نود دقیقه – آن هم در برابر مکزیک را ندارد. علی دایی می تواند حداکثر نیم ساعت در کنار دروازه مکزیک خطرناک جلوه کند. البته اگر توپ های بلند برای او فرستاده شود و مارکز دفاع جنگنده مکزیک امان او را نبرد، شاید دروازه مکزیک را برای ایران باز کند. کریمی و مهدوی کیا روی فرم مناسب نیستند. از جواد نکونام هم خبرهای خوشی به گوشمان نرسیده است. زندی و هاشمیان بیشتر سال را نیمکت نشین بوده اند و توان لازم برای مقاومت در برابر مکزیک را ندارند. من تمام امیدم را به بازیکنانی چون مهرزاد معدنچی، آندرانیک تیموریان، برهانی ، خطیبی و ... بسته ام . فکر می کنم مکزیک را می توانیم ببریم. اگر ایران بازی را که در برابر آمریکا در جام 98 انجام داد تکرار کند، بی شک مکزیک را خواهیم برد. مکزیک جز چند ستاره خوب تیم یک دستی ندارد. بورگتی در حد علی دایی هم نیست. آنها از همان بی نظمی که تیم ما به آن گرفتارست ، رنج می برند. ایران و مکزیک بسیار شبیه هم هستند. این شباهت به حدی زیاد است که نتیجه مساوی هم دور از دسترس نیست. اما نمی دانم چرا این احساس را دارم که ما از مکزیک بهتریم و می توانیم از میدان برنده بیرون رویم. اگر ایران مکزیک را بزند ( که می زند) پرتقال سخت می تواند روبروی اعتماد به نفس پس از پیروزی ما بایستد.

جمعه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۵

جام جهانی 2

6 تیم از 32 تیم در کله من چرخ می خورند. از ده نفر، نه نفر برزیل را برنده جام جهانی می دانند. من اما با بازگشت به یادمان هایم می گویم که آرژانتین برنده این جام خواهد بود. آرژانتین حرفه ای ترین آرایش گران ویژه فوتبالیست ها و خوش مزه ترین بیف و بهترین بازیکنان دنیا را دارد. البته سخت است که با این دلایل آبکی بخواهم توی صورت پیامبران و پیشگویان و مفسرین فوتبال پژوه بایستم. آن هم پبش از آنکه داوری در سوتی دمیده باشد و یا توپی روی زمین به حرکت درآمده باشد.
از شش تیم برنده در کلاه شعبده تنها آرژانتین را می توانم بیرون بکشم. تصورش برای من سخت است که جام جهانی از چنگ برزیل ( 1958- 62-70-94-2002 ) فرانسه ( 1998 ) آلمان (1954-74-1990) آرژانتین( 1978-1986 ) ایتالیا ( 1934-38-1982) و یا انگلیس ( 1966 ) بیرون بیاید.هر فوتبال دوستی که درس هایش را خوب آموخته باشد، می داند که قهرمانی را از این جماعت گرفتن – که در هفده جام گذشته پانزده بار نگهبان آن بوده اند – کار ساده ای نیست. تنها اوروگوئه توانسته دوبار در خانه خودش قهرمان این جام شود ( 1930- 1950 ) .
نسل جدید بازیکنان آرژانتینی که تیم ملی را تشکیل می دهند، به این درک رسیده اند که مسئولیت رفرم های سیاسی و اقتصادی نه بر دوش فوتبالیست ها که بر عهده کسان دیگریست. آنها فشاری را که از این جهت بر دوش تیم های ملی سابق بود، احساس نمی کنند. دیگر دوره ای که مارادونا مجبور بود برای انتقام گیری از انگلیسی ها و سرافکندگی شکست در جزایر فالکلند ، با دست توپ را وارد دروازه انگلیس کند گذشته است. تیم ملی آرژانتین مسئولیت پوشش دادن به فلاکت های اقتصادی و فقر و ستم کاری ژنرال ها را به عهده ندارد. این نسل با آزادی بیشتری به میدان می آید.
من از برزیل، برزیل گفتن خسته شده ام. نه از تیم برزیل – که بسیار دوستش دارم- بلکه از پیامبران فوتبال شناس که شب و روز برزیل را در بوق و کرنا می دمند. از انگلیس هم بیزارم. نه به حاطر انگلیسی بودنشان بلکه از تیم آنها که تمام امیدش بسته شده به ناف « رونی » و جنجالی مسخره ای که رسانه ها بر سر پای او به راه انداخته اند. مثل همیشه آفتابه لگن هفت دست و نهار و شام هیچی. تیمی که سرنوشتش با رونی تعیین شود و سرمایه دار بحرینی 500000 پوند بر سر قهرمانی اش شرط بندی کند، باید ختمش را از هم اکنون خواند.
فرانسه در جام پیشین همراه با آرژانتینی ها سرافکنده به خانه بازگشتند. این بار زیدان آخرین بازی هایش را انجام می دهد. همین می تواند خطر آفرین باشد. چند بازیکن سالمند که فوتبال را خوب بلدند و می توانند برای هر حریفی خطر بیافرینند.
آلمان همواره موذیانه و با حرکات ایذایی خودش را تا فینال می کشاند. جام پیشین را فراموش نکنید. سود بردن از بازی در خانه و محبت های بیکران فیفا و داوران و از همه مهمتر تماشاچیان سرزنده، آلمان را به جای صربستان در کلاه شعبده من جای می دهد.
ایتالیا سرافکنده به جام جهانی می آید. با بوی ناخوش آیند فساد و رشوه و تقلب و دوپینگ در فوتبال ایتالیا. کمتر کسی نام آنها را به میان می آورد. اما همین سرافکندگی گاهی غیرت را به جوش می آورد و کار دست دیگران می دهد. ایتالیا مثل جانور تیرخورده است. زخمش را می لیسد بی آن که به درمان آن بپردازد. آنها سر تیتر اخبار برای هر چیزی به جز فوتبال اند. به نظر من این سرافکندگی حق مسلم فوتبال ایتالیاست. این تیم در جام جهانی 1982 همین دردسرها را داشت و مدام از سوی رسانه ها تعقیب می شد. بیست و چهار سال پیش بهانه این بود که سه تن از بازیکنان تیم ملی همجنس گرایند( چه گناه بزرگی برای پاپ و خرمذهب های کاتولیک تر از پاپ ). پاسخ تیم بایکوت کامل رسانه ها بود. فشار رسانه ها تیم را به چنان همبستگی رساند که همان سال جام جهانی را به خانه آوردند. از حیوان تیرخورده باید ترسید.
ایتالیا و آرژانتین احتمال یک چهارم هستند. آرژانتین به فینال می رود و برزیل ، انگلیس و یا دیگران را شکست می دهد. این پیش بینی من است.
اما و اما ، یادمان نرود که فوتبال با سیاست و سرمایه گره پیچیده ای خورده است. فراموش نکنیم که در جام گذشته چگونه کره و ژاپن مشمول لطف بیکران داوران قرار گرفتند و یادمان نرود در 88 که رونالدو چگونه دچار اسهال شدید شد و تیم برزیل با چه افتضاحی از مقابل فرانسه گریخت تا جام در اروپا باقی بماند. و از همه مهمتر یادمان نرود که تنها یک بار – آن هم برزیل – در دوره ای که فوتبال هنوز به این حد آلوده نشده بود توانست جام را از اروپا به قاره دیگری ببرد.

هاله و روری طرح زیبایی برای جام کشیده اند. شرط بندی هم به راه است.
بابای عرفان هم که سخت سرگرم زمینه چینی برای تفسیرهای زیبا از بازیهاست
آرش که بی خیال همه چیز شده و چسبیده به تلویزیون
سیاورشان آخرین تحلیل ها را ارائه داده و این بار با هم روی آرژانتین می کوبیم

جام جهانی 1



کمتر کسی پیدا می شود که در طول زندگی خود پا به توپ نشده باشد. فردا نزدیک به دو میلیارد نفر به تماشای بازی های فوتبال جام جهانی می نشینند. در این یک ماه که بازی ها ادامه دارد، تمام رخدادهای سیاسی و اجتماعی در سایه این بازی ها قرار خواهد گرفت.
هر چند امروزه فوتبال با اقتصاد و سیاست جهان گیری در هم آمیخته شده و مافیای سرمایه آن را به پلشتی کشانده، اما هنوز برای میلیون ها نفر همان ورزش زیبایی است که تنها در سایه ی همکاری و همبستگی بازیکنان قابل اجراست. فوتبال مانند هر پدیده دیگری سویه های تاریک و روشن خود را دارد. متاسفانه فوتبال توسط سرمایه داری به ماشین پول چاپ کن تبدیل شده است. فردا درب های بهشت بر روی سرمایه داران بزرگ گشوده می شود. خرید و فروش بازیکنان، پحش تلویزیونی بازیها، تبلیعات و فروش کفش و توپ و لباس از جمله سودهای هنگفتی است که نصیب آنها می شود. بیست ثانیه تبلیغ پیش از بازی و یا در نیمه ارزشی معادل دویست میلیون تومان به جیب شرکت های تلویزیونی که انحصار پحش بازیها را دارند سرازیر می کند. تنها فیفا نزدیک به یک و نیم میلیارد اورو برای پخش بازیها گرفته است. این در آمدهای سرشار و بادآورده که از جیب ما می رود، فوتبال را چنان آلوده که دست اندرکاران پشت پرده مجبور به هر کاری می شوند. در فوتبال جهان تقلب، دوپینگ و بازی های ساختگی به پدیده های پیش پا افتاده ای تبدیل شده اند. آشکار شدن فسادهای مالی در درون فوتبال ایتالیا از آخرین رخدادها در این زمینه است.
در سوی دیگر این نیمه تاریک هواداران فوتبال قرار دارند. آنانی که به این ورزش عشق می ورزند و از آلوده شدنش رنج می برند. اگر چه اینان قدرت بزرگی هستند و بدون وجودشان فوتبال بی معنا می شود، اما آنها به قدرت خود آگاه نیستند. خیل بی شمار فوتبال دوستان هنوز نتوانسته اند خود را سازماندهی کنند. بدون داشتن یک سازمان سراسری هیچ کاری در این زمینه نمی توان کرد. متاسفانه اشرار و اوباش عنان میدان های فوتبال را در اختیار دارند. بی شک در طول بازیها ناظر حرکات نژادپرستانه و آشوب برانگیز آنان خواهیم بود. بر دوست داران فوتبال است که راهی برای نجات آن از چنگ این پلشتی ها بیابند.

چهارشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۵

همایش زنان

از همایش اعتراضی زنان ، علیه قوانین جامعه مذکر پشتیبانی کنیم. اگر چه جکومت اسلامی با میدان آوردن گله های وحشی حزب الله به سرکوب این همایش مسالمت آمیز خواهد پرداخت، اما پخش گسترده خبر آن در سرتاسر جهان و به زبان های گوناگون می تواند همدردی بسیاری از کوشندگان راه آزادی را برانگیزاند. نگذاریم حکومت اسلامی هم چون گذشته این همایش مسالمت آمیز را به تحقیر و آزار زنان تبدیل کند. درود بر شیر زنانی که با مبارزات خود جامعه مذکر را گام به گام به زباله دان تاریخ می اندازد. درود!

سه‌شنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۵

زندگی:دفترچه راهنما

زندگی به نقطه ای می رسد که آدم نمی تواند هر صبح که از خواب بیدار شد با خودش بگوید : ای وای .نه ! از امروز دیگه باید خودمو جمع و جور کنم و آدم دیگه ای بشم. دیگه از این وضع خسته شدم.
شک نکن ! من دفترچه راهنما را دارم. نخستین گام و دشوارترین آن تصمیم گیریست. خواستن توانستن است . با صدای بلند بگو : دیگر این گونه نمی توان ادامه داد! از ورزش دست کشیدن و لم دادن روی مبل و تماشای فیلم های کهنه شده و یا فوتبال های تکراری و فکر نکردن و خسته از نگاه کردن به آینده و روزگار را به کسالت و بیزاری گذراندن ، به جای کتاب خواندن و گپ زدن با مردم و پیاده روی ، کوه پیمایی ، وب لاگ نویسی و وب لاگ خوانی و...
گام بعدی تهیه دفترچه راهنماست. آغاز زندگی نوین احتیاج مبرم و حیاتی به دفترچه راهنما دارد. مثلا :
- پنج شب آزاد در هفته، بدون تماشای تلویزیون.
- دیدار از نمایشگاه نقاشی و یا رفتن به تئاتر ( دست کم یک بار در هفته).
- در برابر بچه ها صبور و مهربان بودن و به حرف های آنان گوش دادن.
- درست کردن شام با مواد غذایی کم چرب، همراه با سبزیجات تازه در هفت روز هفته.
- خواندن مقالات جالب و آموختنی روزنامه ها( یکی و دوتا را می شود یافت ).
- آموزش یکی از زبان های زنده دنیا و برنامه ریزی برای رفتن به خارج از کشور.
- خواندن و نوشتن وب لاگ ( یک ساعت در روز).
- کوشش در راه آموزش لبخند زدن به خانواده و دوستان و از این راه رنج زندگی را کاستن.
- مهربان بودن با همکاران.
- از کمک به انسان های دیگر دریغ نکردن.
- در خانه منظم بودن و لباس ها و کفش ها را مرتب چیدن. ( با همسر و فرزندانت بر سر جای اشیاء و شیوه نگه داری از آنها گفتگو کن و با آنها به توافق برس. در هنگامه گفتگو گوش بده . عصبانی نشو و دیکتاتورمآبانه تصمیم نگیر).
- حداقل دوبار در هفته ورزش کن.

دفترچه که نوشته شد و زیر آن امضاء شد ، کار بزرگی انجام گرفته است. حالا نوبت اجرای پروژه است. من همیشه از آخرین بند دفترچه راهنمای زندگی آغاز می کنم : ورزش. این را رک و راست بگویم که از ورزش بسیار بیزارم و فکر می کنم هیچ کاری بی خاصیت تر و کسالت آورتر از ورزش پیدا نمی شود( هر چند تماشای آن – به ویژه فوتبال – دوست داشتنی است ) ، اما چه می شود کرد. دفترچه امضاء شده است و راه برگشتی نیست. شروع که می کنم تازه سختی های کار خودشان را نشان می دهند. اگر بخواهم تمرین مرتبی داشته باشم که باید نصف حقوق ماهانه ام را برای هزینه های ورزشی کنار بگذارم. اگر برای دویدن مجانی به پارک بروم که نزدیک ترین پارک یک ساعت با خانه ام فاصله دارد. یعنی یک ساعت در ترافیک به سر بردن و دود و کثافت ابوقراضه ها را به ریه های نازنین سرازیر کردن . تازه تنها دویدن خسته کننده است. باید یکی باشد که به آدم انگیزه بدهد. خب ، حالا که بساط ورزش جور نیست می شود کار دیگری کرد. مثلا دود کردن یک نخ سیگار بهمن و یا آموختن زبان و یا نوشتن وب لاگ و یا از همه مهم تر مرور دفترچه راهنمای زندگی و جمع بندی دقیق این مسئله که راستی زندگی نوین چه شکلی خواهد شد.