دوشنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۷

غزه مغموم


بمباران است. همواره بمباران است در غزه. یا بنیادگرایان اسلامی بمب می اندازند یا جنگ طلبان اسراییلی. در این میان کودکان، زنان و پیران اند که قربانی توحش اند. بحران اقتصادی دارد به جنگ تبدیل می شود. آیا اسراییل با کشتن مردم بی گناه دارد بنیادگرایان اسلامی را ادب می کند؟ یا می خواهد مقدمات جنگ بزرگتری را تدارک ببیند؟ غزه مغموم در آستانه ویرانیست. مردم بی گناه که تا کنون در محاصره اقتصادی بوده اند حالا بر سرشان مرگ می بارد. جنبش صلح طلبی اسراییلی های آزادی خواه توپ تفنگ ندارد. فریادیست که بنیادگرایان مذهبی اسراییل در گلو خفه کرده اند. جنگ افروزان در دو سوی جبهه ایستاده اند و خون می طلبند. مردم دست بسته چه می توانند بکنند؟ رسانه های مزدبگیر دنیا را به گه کشیده اند. تصاویر جسد های غرقه در خون به حدی در رسانه ها تکرار شده اند که وجدان بشریت را بی حس کرده اند. مادران و پدران درد کشیده شیون کنان و سرگردان به هر سویی می دوند. تصاویر اما کسی را از خواب نمی پراند. جان آدم ها ارزشی ندارد. کودکان غزه مغموم، قلب هراسناکشان را در مشت های لرزان می فشرند و خیره به بمب هایی که همواره می بارند، اشک می ریزند. این هم می گذرد و باز فردایی دیگر و بمب باران هایی دیگر. این توحش گویا سر باز ایستادن ندارد.

چهارشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۷

هشدار

امیر رضا میرصیافی نویسنده وب لاگ روزنگار را به دوسال نیم حبس محکوم نمودند. توهین به کله پوک های حکومت اسلامی جرم او عنوان شده. اما پرونده ای هم برای توهین به مقدسات برای او باز کرده اند که خطر زدن مهر ارتداد را چند برابر می کند. بر وب لاگ نویسان آزادی خواه است که به این حکم ستم گرانه اعتراض کنند. سبیل طلا شما که خیلی سنگ به سینه می زنید. دست کم یک شیونی هم زیر علم امیر رضا راه بیاندازید.

پنجشنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۷

سانسور بیشتر

حکومت اسلامی پنج میلیون وب سایت را سانسور می کند . این آمار رسمی خودشان است. آمار پنهانی را کسی نمی داند. سعید مرتضوی ملیجک قضایی بارگاه ولایت فقیه می گوید دور جدیدی را در مبارزه با سایت های الحادی وغیر اخلاقی آغاز خواهد کرد. در نظر مرتضوی تمام وب نوشته های غیر خودی ، ضد اخلاقی و ضد دینی اند. مرتضوی اعتراف می کند که تا به حال با کمک « متخصصان رایانه ای» و « نیروهای اطلاعاتی» گروه های فراوانی را متلاشی کرده اند. سخنان اخیر مرتضوی حاکی از موج جدید سانسور است. البته منظور مرتضوی از سایت های ضد دین و اخلاق وب نوشت هایست که دولت و حکومت را مورد انتقاد قرار می دهند. اگر در عرصه واقعی دانشجویان، زنان و کارگران را سرکوب و به زندان می افکنند می خواهند صدای آنان رانیز در دنیای مجازی خفه کنند. و گرنه چه کسی است که نداند در ایران به راحتی می توان به هر گونه سایت به اصطلاح غیر اخلاقی در پف ثانیه دسترسی پیدا کرد. مبارزه مجموعه حکومت اسلامی با اینترنت چیزی نیست جز باد در قفس کردن. در عصر ارتباطات نمی توان گالیله را وادراربه اعتراف دروغین کرد.

شنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۷

شانزدهم آذر


روز دانشجو بر همه دانشجویان آزادی خواه ایران گرامی باد. دانشجویانی که هماره وجدان بیدار جامعه ما بوده و هستند. گل های سرسبد اندیشه و کردار انقلابی و انسانی.

حسین درخشان

خبری از سرنوشت حسین درخشان نیست. نمی دانم آیا خانواده اش می دانند کجاست و دم بر نمی آورند و یا می دانند و از ترس صدایشان در نمی آید. شاید خوشبین هستند و بر این باورند که حکومت اسلامی کاری به کار حسین ندارد. حسین درخشان همواره می خواسته یک معما باشد. چه در آن دورانی که تنبان از پای ولایت فقیه در می آورد و با اصلاح طلبان گل می گفت و گل می شنید و زبان بر نعلین خاتمی می سایید و چه گاهی که سرگرم نشان دادن جای دوست و دشمن و همراهی و همگامی با حسین شریعتمداری و احمدی نژاد بود و پرده کرکره خمینی را پس زمینه وب لاگش می کرد. این اواخر که به سیم آخر زده بود و هر مخالفی را همکار سازمان سیا و اینتلیجت سرویس می دانست و هر اعتراضی را دشمنی با اسلام ناب محمدی. حسین درخشان معمای سرگشوده است. عرق می خورد، خانم بازی می نماید، روزنامه برای دوست و دشمن راه می اندازد، از اسرائیل دفاع می کند و چند ماه بعد می کوبد، خامنه ای را به لجن می کشد و سپس سر بر چکمه ی خونینش می گذارد. حسین درخشان آدم بی پرنسیپی است. گم شدنش هم شاید با یک پیدا شدن ناگهانی و شگفت آور همه را متعجب کند. جوان است و جویای نام . اما برای ما هواخواهان آزادی بیان و اندیشه و نشر اینها مهم نیست. تا زمانی که حسین درخشان خودش به همکاری عملی با حکومت اسلامی اعتراف نکرده و تنها در عرصه نظری به قند شکنی و شکر زیادی خوردن می پردازد، بر ماست که از آزادی بیان او دفاع کنیم. حسین درخشان مثل هر کس دیگری حق دارد افکار خودش را در معرض قضاوت دیگران بگذارد. اگر چه او از همه خواسته که در صورت دستگیریش هیچ کسی از او دفاع نکند، اما خاموشی ما پشت کردن به اعتقادات خودمان است. حسین درخشان دستگیر شده و تا آزادی او وظیفه تمام آزادی خواهان دفاع از حق بیان و اندیشه اوست. ما بر اساس پرنسیپ ها و وجدان خودمان عمل می کنیم. فردا روزی اگر حسین دوباره بپرد وسط میدان و ما را به مسخره بگیرد و یا اقدامات ما را به غرب نسبت دهد، خیالی نیست ما از آزادی اندیشه دفاع کرده ایم. ما قاضی نیستیم تا کسی را محکوم کنیم.

چهارشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۷

لاف گزاف

اگر امام خمینی می گفت که اقتصاد مال زیر دل خره، بازماندگان فکری او پا را فراتر گذاشته و می گویند اقتصاد اصلاحرف مفت است. رئیس جمهور حکومت اسلامی در سخنرانی اخیر خود گفت : قیمت نفت اگر به صفر هم برسد نگرانی نداریم.
این لاف گزاف رئیس جمهور امت اسلامی نشان می دهد که ایشان یا مثل مریدشان چیزی از اقتصاد نمی دانند یا می خواهند نفت خام را به سر سفره مردم ببرند تا با نان خشک نوش جان کنند. آدم دروغ گو کم حافظه هم می شود . ایشان درست چند لحظه بعد از این فرمایشات گهربار می گوید: دولت کوشیده که سهم بودجه اش از درآمد نفت را به پنجاه درصد تقلیل دهد. یعنی به گفته آقای لاف، دولت دست کم پنجاه درصد از بودجه اش را باید از درآمدهای نفتی تامین کند. اگر چه بودجه تمام دولت های تا کنونی در ایران وابسته به قیمت نفت بوده ، اما گویا آقای لاف می خواهد بودجه دولتش را از فروش پسته و فرش تامین کند.
در کشوری که رسانه های همگانی اجازه آب خوردن بدون فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی را نداشته باشند، این گونه پرت و پلا بافی حرف روز رسانه ها می شود. تازه ماجرا به همین جا ختم نمی شود. آقای لافی که با نفت بشکه ای صفر دلار هم امورات دولتش می گذرد ، در پایان سخنرانی می گوید : اگر با قیمت هر بشکه نفت 30 دلاربودجه سال آینده بسته شود باید بسیاری از فعالیت ها را مختل کنیم.
دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت لاف را.