پنجشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۹۰

پائیز عربی، بهار اسلامی

نتیجه پیش از شمارش آرا روشن بود. نهضت اسلامی و حاج آقا غنوشی برنده انتخابات تونس شدند. مجلسی که قرار است قانون اساسی جدید کشور تونس را به تصویب برساند، توسط برادران حزب الهی اشغال شد.

در مصر هنوز خبری از انتخابات نیست. نظامیان هم دست و هم کاسه مبارک قدرت را در دست دارند. در خیابان ها اخوان المسلمین - که حالا صد تا حزب هم شده اند – به کفت و کوب مردم سرگرم اند. ماه گذشته بیست تن از مسیحیان قبطی به دست اوباش اسلامی و پلیس کشته شدند. هم اکنون برادران حزب الهی مصر خود را برای قبضه کامل قدرت آماده کرده اند. برنده انتخابات آینده مصر از هم اکنون آشکار است.

رهبر شورای انتقالی لیبی مصطفی عبدالجلیل گفته است که قانون اساسی جدید لیبی بر پایه قوانین شرع اسلام نوشته خواهد شد و مردان حق گزینش چند همسری را باز خواهند گرفت. سالی که نکوست از بهارش پیداست.

اگر چه برادران اسلام پناه هیچ گونه نقشی در خیزش مردمی کشورهای عربی نداشتند و هدف این خیزش ها چیزی جز مبارزه با دیکتاتورِی، فقر و فلاکت گسترده نبود، اما اسلامیون مثل همیشه و همه جا با فرصت طلبی از لانه هایشان بیرون خزیده اند و با علم کردن دین و ایمان احساسات مردم بیسواد و ساده دل را به بازی گرفته اند. پلشتی دیکتاتوری و جهل و فقر زمینه رشد مذهب در این کشورهاست.

مردم کشورهای عربی باید مسیری که مردم ایران از سی سال پیش آغاز کرده اند و دارند به پایان می رسانند را طی کنند. سرنگونی حکومت اسلامی در ایران و بهار دمکراسی می تواند راه این کشورها را برای رهایی از چنگ اسلامیون هموارتر و کوتاه تر کند و بهای سنگین و جبران ناپذیری را که ما پرداختیم برای آن ها سبک تر کند. اسلامیون در همه این کشورها باید بیایند جلوی صحنه سیاست و نقش ویرانگر خود را بازی کنند. بدون طی کردن این روند دشوار سخن گفتن از دمکراسی و آزادی و پیشرفت حرف مفتی بیش نیست که به درد رسانه های سرمایه داری می خورد تا جغد را رنگ کنند و به جای قناری بفروشند.  

دوشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۹۰

دیکتاتورها رفتنی اند

پس از چهل سال فراز و نشیب در تاریخ جدید لیبی قذافی رفتنی شد. افسر انقلابی که می خواست مردمش را از چنگ جهانگیران به در آورد و آن ها را به آزادی برساند خود بزرگترین دشمن آزادی مردم لیبی شد. دیکتاتوری با خودش فساد و عشق به قدرت می آورد و همین فساد است که ریشه اش را در می آورد.

به زودی نوبت خامنه ای هم فرا می رسد. اگر قذافی از دل یک جنبش مردمی بیرون آمده بود، خامنه ای از تاریک خانه دزدان انقلاب مردم ایران بیرون آمده و هیچ شانسی برای لاف زدن ندارد. وقتی قذافی با آن همه شاخ وشانه کشی و ادای قهرمانی این چنین گورش را گم می کند و ای به حال خامنه ای.

سه‌شنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۹۰

ناصر خان دروازه باز است

یاد آن روزها که عکس های شیرجه هایت را از روزنامه ها می بریدیم و در دفترهای صد برگی می چسباندیم. افتخار مان داشتن عکس های رنگی و دفترهای پر شده بود. فکرش را هم نمی کردیم که روزی بیاید و آن مرد بلندپرواز را در بر بستر مرگ ببینیم. زندگی گاهی چه بیدادگر و بی رحم است. امروز با این جهان بیدادگر و تباهی هایش بدرود گفتی و دروازه ی ما را خالی گذاشتی. اگر تختی نامش جاودان ماند نه برای قهرمانی هایش که برای در کنار مردم ماندنش بود. تو هم مثل تختی برای مردم اسطوره شدی چرا که دروازه دلشان را پاسداری کردی و شرافتمندانه در برابر توپ های شلیک شده حکومت اسلامی ایستادی. یادت گرامی باد.

دوشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۹۰

نوروز های تلخ

 

باز نوروزآمد و سالی دیگر با درد و رنج و آزار حکومت ولایت فقیه بر مردم ما گذشت. سفره ها تهی تر و شکم ها گرسنه تر و سالی تلخ تر از پیرار آغاز شد. حکومت اسلامی تنها حکومت روی زمین است که به جنگ با شادی مردم می رود. چهارشنبه سوری را ممنوع می کند و جوانان را به خاطر روشن کردن آتش به قتل می رساند. نوروز را بازداشت و گورستان بزرگ را آباد می کند.

تمام آداب زیبا و انسانی نوروز که مایه ی سرور و شادی و شور و شوق اند در نگاه آخوندیسم اسلام پناه باطل و نیایش آن ها گناه کبیره است. خوش بختانه با وجود سی سال لجن پراکنی علیه تمامی نمادهای نیک ایرانیان، حکومت اسلامی شکست خورده تر از سال پیش به زانو در می آید.

این سال نو را به تمام نیک پنداران، نیک گفتاران و نیک کرداران هم میهنم شادباش می گویم.

جمعه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۹

وزیر اطلاعات برای ما پرت پلا نمی بافد

مصلحی وزیر اطلاعات بر خلاف تصور بسیاری از ما، نه ابله است و نه گاف می دهد. این حلقه بگوش بارگاه ولایت مخاطب خودش را می شناسد. پرت و پلاهای او مردم ساده دل و عوامی را که هنوز با ذهنیت دینی حکومت اسلامی را باور دارند نشانه گرفته است. او برای کسانی حرف می زند که نه دسترسی به اطلاعات دارند و نه می دانند که فیس بوک ، فرندفید و گوگل چه معجزه ای میکنند و مهم تر از همه خبر ندارندکه در پایتخت کشورشان  چه می گذرد. مخاطب او کسانی هستند که از روی منافع و یا نا آگاهی مثل گله به دنبال چوپان ولایت روانند. وزیر اطلاعات می داند که هر کسی ذره ای عقل داشته باشد به ریش او می خندد. مصلحی با خالی بندی و لاف مقدمه ای می چیند و بر آن مقدمه دستور قتل موسوی و کروبی را صادر می کند. او با زیرکی عوام پسندانه ریگی را در آسمان دستگیر می کند و با تردستی دست موساد و سیا را از پشت می بندد. کروبی و موسوی هم به سیا وصلند و هم دارند برنامه حزب توده را اجرا می کنند. هم منافقند و هم توده ای. مسخره گی و لوده گی تا این حد دیده اید؟ مثل قذافی که می گوید شورشیان لیبی جوانانی هستند که القاعده قرص نشئه گی آور به آن ها می دهد که علیه من قیام کنند. هم قذافی و هم مصلحی دو روی سکه حماقتند. این ها فکر می کنند با فریب عوام و سرکوب روشنگران می توانند چند ماه دیگر به حکومت از درون پوسیده اشان ادامه دهند. زهی خیال باطل !

پنجشنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۸۹

ایران – مصر: پایان و آغاز دین سالاری

هیجده روز به درازای یک قرن مصری ها در میدان تحریر ایستادند، فریاد زدند، جنگیدند و کشته دادند تا فرار دیکتاتور را جشن بگیرند. لحظه ی سرنوشت ساز دیگری در تاریخ مردم مصر ثبت شد.

شورش مردم تونس و فروافکنی دیکتاتور بن علی و فرار او از کشور بازتاب گسترده ای در جهان و به ویژه کشورهای عربی داشت. این نخستین بار بود که در جهان عرب دیکتاتوری این چنین از دست مردم می گریخت.  گر چه جنبش های نمونه در یمن، اردن، بحرین، کویت،مراکش و لیبی در جریان است، اما انقلاب مصر پهنا و گستردگی بسیار بزرگتری دارد. مصر به عنوان بزرگترین کشور خاورمیانه با بزرگترین ارتش قاره آفریقا سرمشق کشورهای عربی است. پایان  دیکتاتوری در مصر  برای جهان عرب مانند فرو ریختن دیوار برلین در اروپا است.

مبارک به عنوان نماد دیکتاتوری از قدرت کنار رفت ، اما رفتن او  پایان کار نیست. قدرت هم اکنون در دستان ارتش و رئیس سازمان امنیت (عمر سلیمان) است. در هر کشور دیگری این حرکت موذیانه مبارک و سلیمان را کودتا می نامند، چرا که قدرت پیش از این هم در دست ارتش به فرماندهی مبارک بوده.

ارتش قول داده تا به مردم در گذر از دیکتاتوری به دمکراسی کمک کند. مردم مصر نباید به آن ها اطمینان کنند و به خانه ها برگردند. پیروزی بر دیکتاتوری تازه آغاز شده است. آن ها وظایف دشواری پیش رو دارند. انتخابات آزاد و دمکراتیک، قانون اساسی جدید و مهم تر از همه  برپایی ارگان ها، سازمان ها و احزابی که خونی نو در رگ های فرهنگ سیاسی وارد کنند. احزاب و سازمان های گوناگون از اسلامیون تا کمونیست ها و سکولاریست های لیبرال می خواهند زیر یک سقف برای آینده مصر جمع شوند. این پروسه بسیار دردناک و دشوار خواهد بود. مردم مصر باید از تجربه خونین ما ایرانی ها درس زیادی بیاموزند. موقعیت سیاسی مصر در خاورمیانه و دخالت های غرب و جامعه ای که سی سال در سایه ی ارتش، پلیس و سازمان اطلاعات تهدید شده و آزار دیده ، نمی گذارد که مردم مصر به این ساده گی از شر دیکتاتوری خلاص شوند.

با این همه مصری ها باید شادی کنند. صحنه های زیبای پس از فرو افتادن مبارک که میلیون ها نفر با خنده، گریه، فریاد و ذوق و شوق هم دیگر را در آغوش می فشردند و بدون ترس و واهمه حرف دلشان را می زدند، به یاد جهانیان و به ویژه مردم تحت ستم کشورهای عربی باقی خواهد ماند. هر آن چه  در آینده رخ دهد چیزی از تاثیری که انقلاب مصر در خاورمیانه و آفریقا خواهد گذاشت ، نمی کاهد.

و اما، بر خلاف تصور بسیاری انقلاب مصر را با انقلاب ایران نمی توان مقایسه کرد. انقلاب ایران نزدیک به یک سال طول کشید و در این مدت بدنه اصلی قدرت ( ارتش و پلیس)  را از آن جدا کرد و در پایان ساختار کل ارتش، پلیس و نیروی امنیتی را در هم شکست ( اگر چه ساختاری دهشتناک تر جایگزین آن شد). انقلاب ایران نیرویی را به قدرت رساند که پیش از این محصول شکست دو انقلاب بزرگ مردم ایران شده بود. این نیروی دین سالار باید می آمد و نقش ویران کننده خود را به پایان می رساند و از تاریخ ایران محو می شد. انقلاب ایران تصفیه حساب با مذهب بود. تپاندن دین سالاران در کلیسا و بستن درب به روی آنان در اروپا چهار صد سال طول کشید، این روند دارد در ایران با سرعت به پیش می رود. مصری ها اما در آغاز راهند. نه تنها مصری ها که کل جهان عرب. بی شک اخوان المسلمین قدرت زیادی در دولت آینده مصر خواهند گرفت. مصری ها درست در جایی قرار دارند که ما آغاز کرده بودیم، یعنی سال پنجاه و هفت.

مصری ها و تونسی ها اگر از دست آوردهای ما که به قیمت خون هزاران هزار به دست آمده بیاموزند و در چاه مذهب نیفتند، از ما پیشی خواهند گرفت. اما با ویژه گی های این دو کشور و فقر و فلاکت مردم، بعید است اسلامیون دست از سر مردم بردارند. در مصر ارتش همه کاره کشور است. ناصر و سادات و مبارک از درون ارتش و با کودتا به قدرت رسیده اند. ارتش مصر یک کاست ویژه در راس قدرت است. دولت در دولت است. پانزده درصد از صنایع بزرگ مصر در اختیار آن هاست. از تولید روغن زیتون تا شیر و سیمان بگیر تا تولید ماشین  و کشاورزی و دامپروری. عمر سلیمان ( رئیس جمهور موقت)  ارتشی است و رابطه نزدیکی با سازمان سیا دارد. او یکی از مخوف ترین مردان امنیتی مصر است. تمام استانداران مصر از میان افسران بازنشسته انتخاب می شوند. محبوب ترین باشگاه های ورزشی مصر در اختیار ارتش است.

مردم مصر چالشی دشوار در پیش رو دارند. ارتش مردم را به خانه ها فرستاده است. مبارک در شرم الشیخ به خوش گذرانی سرگرم است و انقلابیون مصر باید بمانند و ببینند که آیا ارتش به گفته های خود پایبند است ؟ گرفتن قدرت از دست ارتش و فرستادن آن ها به پادگان ها نخستین وظیفه مصری هاست، کاری که بدون آن دمکراسی شوخی بیش نیست.

جنبش مردم ایران در آینده ای نه چندان دور دین سالاری را از قدرت به زیر می کشد و آن ها را به مساجد و امامزاده ها می فرستد. مذهب هیچ نقشی در ساختار حکومت پس از فروپاشی نخواهد داشت. این گام بزگیست که مردم ایران خون بهای آن را داده اند. اما مصری ها هنوز در آغاز راه این چالش بزرگند.

سه‌شنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۹

جان امام زمان

حرف راست را یا از بچه بشنو یا از آدم نادان. امام زمان جان گرفته که حکومت را حفظ کند و گرنه بر طبق روایت اسلامیون او وقتی می آید که عالم را فساد گرفته باشد. وقتی حکومت اسلام برپا و برجاست امام زمان تنها استفاده ابزاری دارد: حفظ حکومت و کلاه گذاشتن بر سر توده بیسواد و فلک زده.