سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۸

مایلی کهن: من یک ابله هستم.

مایلی کهن یک مکتبی و مومن خالص است. فرزند خلف انقلاب اسلامی. مردی پاک و بی گناه که می بایست در سرزمین پاکان ( پاکستان شاید) به دنیا می آمد. البته به همت حکومت اسلامی، ایران دارد یواش یواش در پاکستان غرق می شود. مایلی کهن حقیقت را می گوید : فوتبال به چه درد کشور اسلامی می خورد؟ در صدر اسلام کسی فوتبال بازی نمی کرد. او درست می گوید که فهم مسئولان فوتبال حکومتی از گروهبان قندعلی هم کمتر است. مایلی کهن مکتبی است. او چون شهامت قطبی را ندارد، مثل خداداد به او پرخاش می کند و همان تهمت ها را نثار قطبی می کند. انتشار نامه های سرگشاده پی در پی به نوعی فرار از مسئولیتی بود که فدراسیون رشوه خوار و مکتبی به او واگذار کرده بود. مایلی کهن خیلی کهنه است و چیزی از فوتبال روز نمی داند. اطلاعات او مربوط به بیست سال پیش  و در همان سطح تیم های محلی است. این اطلاعات هیچ گاه به دانش ارتقا پیدا نکرده. فوتبال هم مثل همه رشته های ورزشی احتیاج به دانش مدرن دارد. از روی توضیح المسائل و یا تفسیر و تاویل متون دینی نمی شود ساختار بازی را طراحی کرد. سطح مربی گری مایلی کهن در حد تیم های دسته دوم ایران هم نیست.  علی دایی به هر رو تجربه بازی در تیم های بزرگ و با مربی های دانش آموخته را داشت. مشکل ناموفق ماندن او در این بود که هم می خواست فوتبال مدرن بازی کند و هم نقش مایلی کهن را در توسل به استخاره و دعا و تسبیح انداختن ایفا نماید. علی دایی دست کم برای خودش ارزش قائل بود و کنار رفت بی آن که چیزی بگوید. مایلی کهن چه پیش از گزینش – که همواره حال علی دایی را می گرفت – و چه پس از آن،  سرگرم وراجی و حال بگیری غیر مکتبی هاست. حالا هم گیر داده به قطبی. مایلی کهن با این که می داند تهمت آمریکایی زدن به قطبی و او را عامل خارجی خواندن می تواند به قیمت سنگینی برای قطبی تمام شود اما این کار را می کند. حسادت و کینه ورزی عادت ملی شده. یک نگاه عمیق به جامعه امروز ما بیاندازید. به جز دروغ، فریب، و کلاه برداری و حسادت و کینه چیزی دیگری می بینید؟ جامعه واقعا اسلامی شده. مایلی کهن، علی دایی و خداداد عزیزی و بسیاری دیگر ، محصولات این جامعه هستند. این جماعت حتی تحمل انتقاد های ساده و سطحی فردوسی پور برنامه نود را ندارند. عادت زشت ولایت فقیه گری به این ها هم سرایت کرده. تا دری به تخته می خورد آقایان بیانیه می دهند. مایلی کهن آش را آن قدر شور کرد که صدای ولایت فقیه فوتبال هم درآمد. امثال مایلی کهن هیچ چیزی بیشتر از گروهبان قندعلی ندارند، اما با تحقیر و توهین به دیگران برای خودشان اعتبار می جویند. متاسفانه در جامعه امروز ما اینها گل های سرسبدند. در فوتبال این آقاست و در فیلم و هنر هم مسعود ده نمکی. 

یکشنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۸۸

رابطه آشکار با آمریکا به سود مردم ایران است

رابطه علنی با آمریکا بر اساس احترام متقابل به سود مردم ایران است. باز کردن درهای ساختگی و شکستن حصاری که حکومت از درون آن و به هزینه مردم ایران به جهان بیرون سنگ پرتاب می کند و ثروت ملی را خرج یارگیری از میان نیروهای خودی در خاورمیانه می نماید – تا بر عمر خود بیافزاید – جز زیان چیزی دیگری برای مردم ایران دربر ندارد. حکومت اسلامی برای ادامه نقض حقوق مردم و تحکیم قدرت خود بر منابع و ثروت های ملی و غارت آنها باید به این سلطه عینیت بیرونی دهد. امروز رابطه پنهان حکومت با آمریکا و همکاری بی مزد و مواجب آنها با دم و دستگاه بوش برای اشغال عراق و افغانستان بر همگان روشن است. لاس زدن های بی مزه و خوش رقصی های پشت پرده از یک سو و از سوی دیگر عربده کشی و لاف و گزاف زدن ها به حدی مسخره شده که تنها به درد فریب در خواب شدگان می آید. بازی سیاسی و جنگ لفظی که نزدیک به سی سال در جریان است ریشش درآمده و کاربردی ندارد.

آمریکا هیچ گاه قصد جنگ رو در رو با ایران را نداشته و ندارد. آمریکا بزرگ ترین دشمنان منطقه ای حکومت – طالبان و صدام – را با کمک خودشان از قدرت به زیر کشید. اختلاف حکومت با آنها بر سر قدرت در منطقه است. پیش شرط برقراری روابط علنی به رسمیت شناختن آنها از سوی آمریکا به عنوان ژاندارم منطقه است. با وجود اسرائیل و اعراب، غرب با این خواسته – به ویژه در این شرایط بحرانی – مشکل دارد. توافق غرب با این خواسته یعنی پذیرش تمام خواسته های حکومت اسلامی در زمینه تولید سلاح های هسته ای، کمک ناخواسته به قدرت گیری حماس و حزب الله و نیروهای اسلامی در عراق، سرکوب نیروهای مخالف در درون کشور و از همه مهمتر سپردن افسار منابع نفت و گاز منطقه به دست آنهاست.

در میانه این دعوای لفظی منافع مردم ایران لطمه بسیاری خورده است. حکومت اسلامی برای نگه داشتن مردم در قلعه ی خود ساخته اش باید درب قلعه را بسته نگه دارد. بازشدن این درها و رابطه مردم با جهان بیرون به ضرر شدید حکومت است. سانسور اینترنت و کنترل خشن پاسداران بر تمامی وسایل ارتباط جمعی و فشار بی حد و مرز بر رسانه ها در این راستا است.

در آستانه انتخابات و برای داغ کردن تنور آن حکومت چهره عوض می کند و مهره های خودش را با وعده وعیدهای توخالی – که در حقیقت خواسته های واقعی مردم است – به میدان می فرستد. هم اکنون موسوی با شعار « من با اوباما مذاکره می کنم » جلوی صحنه آمده. او می داند که این خواست مردم است و با آن می شود بازی کرد و رای به صندوق حکومت آورد. اما موسوی فقط شعار می دهد. حکومت همواره در آستانه انتخابات مهربان می شود.

از آن جا که مذاکره علنی و روابط آشکار با آمریکا به نفع مردم ایران است، حکومت به آن تن نخواهد داد. مگر از روی اجبار. پای اجبار که در میان باشد همین آقای خامنه ای که می گوید ما نمی خواهیم به نظم نوین جهانی وارد شویم، فتوا می دهد که در اسلام رابطه با آمریکا واجب خدایی است.

شنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۸

عزیز خدا! ریدی

این خداداد عزیزی چه عربده ای می کشد. از روی حسادت و کینه ملی است یا برای احمدی نژاد خودشیرینی می کند؟ شاید انتظار داشته که به جای دایی و مایلی کهن او را سرمربی تیم ملی بکنند. این حرف هایش جز آدم فروشی چیز دیگری نیست. شاید قوه قضاییه عدل اسلامی قطبی را بگیرد بیندازد وردست رکسانا صابری. خبرچینی و پشت هم اندازی به این زشتی نوبر است. ریدی آقای خداداد. ریدی!

پنجشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۸

قطبی و فرهنگ فوتبال ما

 

قطبی سر مربی تیم ملی شد. تیمی که نتوانست عربستان را در خانه خودش متوقف کند. تیمی که علی دایی می خواست با استخاره و تسبیح انداختن به جام جهانی ببرد. تیمی که مایلی کهن آمده بود تا آن را پاکسازی کند و افراد مومن و نماز خوان را جایگزین زلفی ها نماید. قطبی نه می تواند معجزه کند و نه می تواند از پس مافیای آشکار و پنهان فوتبال ما برآید. قطبی بی شک کار سختی در پیش روی دارد. هم باید با بازیکنانی که خودشان را آقا بالاسر فوتبال می دانند و هم با باندهای مافیایی فوتبال به چالش برخیزد. این ها نخواهند گذاشت که او کار خودش را بکند.

قطبی آدم بافرهنگیست. تجربه فوتبال اروپایی را دارد و با مربیان بزرگی کار کرده است. اگر دم و دستگاه دولتی و فدراسیون گوش به فرمان بگذارند او توانایی دگرگونی فوتبال مریض ما را دارد، اما باید دید تا چه حد می تواند مرزشکنی بکند و از خط قرمز این جماعت بگذرد. انتخاب قطبی زیر فشار افکار عمومی و به ویژه تاثیر اعتراض وب لاگ نویسان به انتخاب مایلی کهن صورت گرفته، وگر نه بسیاری از دست اندرکاران مافیای فوتبال چشم دیدن او را ندارند. قطبی آدم بافرهنگیست. او می تواند فرهنگ فوتبال ما را دگرگون کند. قطبی در طول دوران مربی گری خود در ایران هیچ گاه به تیم ها و مربی حریف بی احترامی نکرد. هیچ گاه گناه باخت تیمش را به گردن داور نینداخت. اگر قطبی بتواند این فرهنگ را در میان بازیکنان رواج دهد خود گام بزرگی در فوتبال ماست. او دنبال فوتبالیستی می گردد که بتواند جنگنده بازی کند. نمازخوان و روزه گیر بدرد کار او نمی خورد. باید ماند و دید که وزنه او سنگین تر است یا مافیای بی اخلاق و ضد فوتبال ما.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۸

سوزن به خود، جوالدوز به دیگران

یکی نیست بگوید احمدی نژاد تو را چه به این حرف ها. شما که روی تمام نژادپرست های عالم رو سیاه کردین. کدوم نژاد پرستی ملت خودشو سرکوب می کنه؟ این بازی ها چیه در میارین. بگین آمریکا قدرت سرکوب داخلی ما رو به رسمیت بشناسین و ما رو قدرت اول منطقه اعلام کنین چکمتونم لیس می زنیم. این قرتی بازی ها چیه در میارین. خامنه ای گفته بود باید جنگ رو به بیرون مرزها بکشونیم اما نه به این بی نمکی. دست شماها که رو شده. دنیا چقدر بدبخت شده که احمدی نژاد و خامنه ای پرچم دار مبارزه ضد نژادپرستی شدن. تفو بر تو ای چرخ گردون تفو !

سه‌شنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۸

وای اگر س.ک.س حکم جهادم دهد!

آهای ملت غیور که برای آزادی شکم می درانید! کسی از شما نمی خواهد از حقوق این جماعت درمانده که با کوشش شبانه روزی خود خوراک فکری مردم قم و هفتاد میلیون جمعیت حومه آن را تامین کرده و ماشاالله موجب شکستن کمر موتور جستجوی گوگل در پی واژه اسمش را مبر شده اند، دفاع کند؟ این افتخار را چه کسی می توانست نصیب ایران کند؟

کجایید برادران سازمان حقوق بشر اسلامی؟ کجایید سازمان های دفاع از آزادی بیان و اندیشه؟ بی.بی.سی کجایی؟ کجایید نگهبانان آزادی و حقوق بشر؟ اگر این جماعت زحمتکش نبود، چه کسی خوراک موعظه گران اخلاقی حوزه های علمیه را – که تمام وقتشان صرف تحصیل دانش در زمینه پایین تنه ملت و تشعشع موی زنان می شود- تامین می کرد؟

اگر این ها نبودند چه کسی می توانست سر ملت را گرم کند تا شما از زیر ختنه اشان کنید. شما نه تنها باید این ها را آزاد کنید، بلکه باید از آن ها سپاس گزاری بکنید. بروید آمار های جستجو در گوگل را ببینید تا به مقام شامخ این تولید کنندگان شادی پی ببرید. نکند حسادت می کنید که نمی توانید مثل این ها آدم توی نماز جمعه جمع کنید؟ اگر فکر کردید که با زندانی کردن این جماعت می توانید مردم را وادار کنید که پشت و جلویشان را فراموش کنند کور خوانده اید. آمار فحشا را نگاه کنید. آم ار عرق خوری را دوباره بازبینی بفرمایید. یک نگاه به چهار پنج میلیون معتاد بندازید. این ها نتیجه سیاست های بگیر و ببند شماست.

آهای برادر پاسدار که حافظ ناموس ما ملت بی چشم رو شدی و این جماعت را در گرداب ( بهترست بگویم مرداب ) خودتان به دام انداخته اید، شما مگر صفحات تولید شده این جماعت را دیده اید؟ کار شما کفر است و عذابی دردناک دارد. آبروی کشور عزیز اسلامی را بردید. دنیا می گوید این ملت چقدر حشری بوده که تنها در یک حمله این همه آدم خلاف از توش دست چین کردند.

آهای ملت آرام ننشینید. اول دودول و شمبول اتان را می برند بعد میان سراغ بالا تنه شما. بر هر ایرانی - که یک بار هم شده از دست رنج این برادران تولید کننده نقل و نبات سوءاستفاده کرده – واجب است که به دفاع از آزادی آنها برخیزد.

داروین: ضد انسان و زن

سال 2009 را سال داروین نامیده اند. مردی که با اندیشه های خود دگرگونی ریشه ایی در دانش زیست شناسی بوجود آورد. از او  به خاطر تئوری « گزینش طبیعی » که شالوده زیست شناسی نوین را بنیاد نهاد و به رهایی بشر از چنگ مذهب کمک نمود، بایستی سپاس گزاری کرد. ولی تاثیر منفی و مخرب برخی از اندیشه های او در زمینه جامعه شناسی و فلسفه را نباید نادیده گرفت. این اندیشه ها در جهان و به ویژه اروپا به نتایج ناخوشایندی ختم شد.

بزرگترین اثر او در زمینه زیست شناسی اجتماعی « فرود انسان » The Descent Of Man  آن چنان نژادپرستانه نوشته شده که پرده تاریکی بر اندیشه های مترقی و بالنده او در زمینه تکامل و تحول انسان می کشاند. خوش بختانه زمینه های پژوهش نژادی او بر رویدادهایی استوار است که دیگر به گذشته تعلق دارند و امروز برای هر انسان اهل دانشی کودکانه به نظر می آیند. نظرات او درباره زنان به حدی عقب مانده است که هر خروسی را نیز به خنده وا می دارد. در مقام انسان می گوید:

با پژوهش و بررسی نژادهای گوناگون به راحتی می توان قوم های وحشی را از انسان های متمدن بازشناخت. در درگیری مابین قبایل و نژادها هر قبیله ای که افراد بیشتری را از دست دهد، ضعیف تر می شود و به راحتی در معرض کشتار، آدم خواری و برده شدن قرار می گیرد. وقتی ملت های متمدن به جنگ بربرها می آیند، زمان جنگ بسیار کوتاه و موثر است. دلیل آن هم مغز بزرگ اروپایی هاست.

اندیشه های داروین در زمینه جامعه شناسی و نقش انسان در جامعه، بازتاب روشنی در کتاب فرود انسان می یابد.

نژاد متمدن اروپایی (قفقازی ها) برای گسترش دادن سرزمین های خود دمار از روزگار ترک ها در آوردند… در آینده تمام نژادهای پست به دست نژادهای متمدن از روی کره زمین برچیده خواهند شد. 

داروین نسل کشی و نابودی نژادهای پست را موتور تحول انسانی می دانست. تئوری گزینش طبیعی او اختلاف طبقاتی در اروپا را کاملا طبیعی جلوه می داد و آن چه هم که طبیعی است، درست هم هست. کارگران ایرلندی را با لحنی تحقیر آمیز ابله، کثافت و بی انگیزه می خواند که مثل خرگوش ها دایم به تولید مثل مشغولند و روز به روز زیادتر هم می شوند. در عوض اشراف اسکاتلندی را باهوش، منظم و محترم می دانست که در اخلاقیات سخت گیر و متعصبند و باهوش و خدادوست اند و عمر خود را صرف کار و امور خیریه می کنند.

 

در پایان کتاب کذایی نتیجه می گیرد که در مقایسه با حیوان انسان به استانداردهای بالایی رسیده و باید سپاس گزار او برای گسترش زیستن گاه و تولید بود. رقابت مابین انسان ها باید کاملا آزاد باشد و هیچ قانون مدنی و اخلاقی آن را محدود نکند. همین عبارت او شالوده داروینیسم اجتماعی شد: کسی که قدرت دارد حق هم با اوست ( Might makes right ). از همین جا بود که رابطه داروینیسم و انسان گرایی بریده شد. پی آمد اندیشه های او در آلمان به برپایی سازمان های بهداشت نژادی و در آخر به کشتارهای انسانی در جنگ دوم جهانی.

تئوری تکامل اجتماعی همواره برای انسان مطرح بوده و خواهد بود. این تئوری را نباید به داروین محدود کرد و یا پاسخ پرسش های هستی را تنها در آثار او جست و جو نمود. اثر مخرب اندیشه های او در جامعه شناسی متاسفانه رنگی تیره بر سال او می زند.

سه‌شنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۸

مربی نوحه خوانی

بالاخره ترس و لرزه حکومت اسلامی از هراسی که صدهزار تماشاگر جوان در بازی ایران -عربستان در دل احمدی نژاد انداختند باعث شد که ختم تیم ملی فوتبال را برگزار کنند. حاج علی دایی را که به علت نزدیکی اش به حکومت دل مردم را از دست داده بود، بر کنار کردند و حزب الهی دوآتشه حاج آقا مایلی کهن را به جای او نهادند. با این انتخاب آگاهانه تیم ملی را از چاله به چاه انداختند. تا مردم درس عبرت بگیرند و هر وقت احمدی نژاد وارد ورزشگاه شد مثل شاه جلوی او برخیزند و بی ادبی نکنند.

جمعه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۸

برابری

این دو تا مرد ابله رو ببینید و راه حل آنها برای خلاصی از دست همسرانشان. خیلی ها برابری را در همین حد می فهمند. حتی اون همسران عزیز. البته ویدیو بحث دیگری دارد ولی من با نگاه خودم این رو ازش گرفتم. شما چی؟