سه‌شنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۵

زمانه تلخ

دست و دل آدم به نوشتن نمی رود. هر چه به این وب لاگستان خراب شده نگاه می کنی جز چشم اندازی مسخ شده از ملتی بی هنر اما وقیح و پر مدعا چیز دیگری نمی بینی. انسان شریف و درست کردار و راست گفتار در این فضای کافکایی دچار سرگیجه و تهوع می شود. پس از شکست دم و دستگاه اصلاح طلبی و هجوم حزب الهی های خجل زده - که حالا دمکرات شده بودند- به خارج و فرستاد شدن انواع و اقسام جاسوس و دانشجوی بورسیه ای به دنبال آنها و گسترده شدن آنتن های اسلامی ، فضای وب را هم آلوده کرده و رقابت های اسلامی بر سر قدرت را با خود به خارج از کشور نیز کشاندند. روزی نیست که این ها یک دیگر را در وب لاگ هایشان افشا نکنند و دیگران را نیز به این جو مسموم و مافیایی خود نکشانند. روزی نیست که پته کثافت کاری ها و مزد بگیری های یک دیگر از حکومت اسلامی و یا سازمان های جاسوسی بیگانه را بر روی آب نیاندازند. آدم احساس شرم می کند که با این جانورها در یک سرزمین به دنیا آمده است. با پول بیگانه رادیو می زنند . سایت راه می اندازند و از سوی دیگر سرشان تا گردن توی آخور حکومت ولایت آخوندی است. به هیچ معیاری جز پول پای بند نیستند. تا دیروز به کشتار دگر اندیشان سرگرم بودند و یا برای نابودی نیروهای سیاسی تئوری می بافتند ، امروز مسلمان دمکرات شده اند و به کثافت کاری دمکراتیک اسلامی که هر چیزی را در راه رسیدن به هدف جایز می داند، سرگرم اند. نمی خواهم از کسی نام ببرم . این عناصر مثل گاو پیشانی سفیدند. همه آنها را می شناسند. درد آن جاست که به این ها میدان داده اند تا فضای وب و وب لاگ ها را چنان آلوده کنند که انسان رغبت نوشتن را از دست می دهد. تمام کوشش این ها صرف غیر سیاسی کردن فضای وبلاگستان و توجیح سیاست های حکومت اسلامی است . برخی از آنها آن چنان وقیح اند که به ستایش احمدی نژاد هم می پردازند. از یک سو با سیاست و دخالت وب لاگ نویسان در سیاست مخالفت می ورزند و از سوی دیگر فاشیستی ترین ایده ها را در پوشش غیر سیاسی ارائه می دهند. بر تمام وب لاگ نویسان جدی است تا مچ این شیادان را باز نموده و اهداف آنها را برای دیگران روشن نمایند. این کار بسیار ظریفی است و باید با هوشیاری و نیک پنداری انجام گیرد تا ما هم به دام آنها نرویم . حقیقت را قربانی دوستی و دشمنی نکنیم .