پنجشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۸۵

خانه کشی

دارم به خانه نو می روم. خانه ای را که نزدیک به 17 سال از عمرم را در آن گذرانده بودم و همین وب لاگ هم در آنجا پا گرفت فروختم و به اجبار زمان آن جا را ترک کردم. الان که پا در هوا هستم و قرار است تا چند روز دیگر رخت به خانه نو ببریم. تا روزگار چه بخواهد. دارم از خانه رفیقی این را می نویسم که دوستان فکر نکنند زمین خورده ام. آرزوی روزگاران شاد تری را برای همگی دارم. روزهای نوروزی اتان سبزتر و خرم تر باد.

دوشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۴

نوروز


نوروز و بهار با هم می آیند. در گذشته ها هنگام آمدن این دو خجسته کوچه و خانه و خیابان سرشار شادی می شد. سفره هفت سینی بود. عیدانه ما بچه ها بود. سرود و ترانه بود.همبستگی افراد خانواده بود. چهره ها اگر هم با سیلسی سرخ می شدند آن جند روز نوروز خندان بودند. فقر بود . دیکتاتوری بود. نابرابری های اجتماعی بود. اما دل خوش هم بود. هنوز نوروز با عاشورا و تاسوعا قاطی نشده بودند. عزاداری و روضه خوانی جای شادی را پر نکرده بودند. روزگار مردم به این اندازه سیاه نشده بود.آخوند و بسیجی جای سفره هفت سین را نگرفته بودند. بختک اسلامی کشور را به روز سیاه ننشابده بود. نوروز شادی بود. مهر بود. زنده گی بود.
تا روزی که مردم ایران دوباره لبخند هایشان را بیابند و از این دایره تاریک بیرون آیند، نوروز پنهان شده در نهان ترین گوشه جان را به همه عزیزان و به ویژه همکاران وب لاگ نویس شادباش می گویم.

چهارشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۴

نورا باشیم



امسال هشت مارس برابر شده با صد سالگی درگذشت شاعر و نمایش نامه نویس بزرگ هنریک ایبسن. هیچ نویسنده ای به اندازه ایبسن بر اندیشه ی رهایی زنان از قید وبند جامعه مردسالار ، اثر نگذاشته است. او بر این بود که در جامعه مدرن زنان می باید از حقوقی کاملا برابر با مردان برخوردار باشند. زنان دیگر نمی توانند بپذیرند که با آنان به عنوان موجود جنسی، مادر، همسر، دختر و یا عروسک برخورد شود. آنها برای دستیابی به استقلال و رهایی از سنت های کهنه و پوسیده و فرهنگ مذکر حاضر به هرگونه فداکاری هستند. ایبسن درک روانشناسانه ژرفی از روابط جامعه و انسانها داشت. او حرکت تاریخی زنان به سوی آزادی را ، بسیار پیشتر از دیگران و به شکلی درست و منطقی دریافته بود. ایبسن به این نتیجه رسید که اگر زنان به استقلال و خوداندیشه گی دست یابند، آن گاه باید تعریف دیگری از مفهوم عشق و زندگی مشترک به دست داد. برای برپاساختن یک زنده گی ایده آل، زن و مرد مجبور به دگرگونی روابط کنونی و جای گزینی آن با رابطه ای مدرن ، برابر و انسانی هستند. اواعتقاد زیادی به نیروی دگرگون کننده عشق انسانی داشت و این اندیشه را در تمام آثارش بازتابانید. در « خانه عروسک » ، نورا از عروسکی زیبا و دلپذیر و همسری خانه دار به شخصیتی گذر می کند که تصمیم می گیرد بر روی پاهای خودش بایستد و جهان را از نو بکاود و تجربه کند. دیگر برای او کلمات آتشین و سطحی همسرش بی معنا و آزار دهنده می شوند. در پایان نمایش نورا همسر و بچه اش را می گذارد و دل به رهایی می سپرد. این حرکت نورا در آن دوره آن چنان تکان دهنده بوده که در اجرای نمایش در آلمان ، پایان آن را تغییر می دهند. بی شک این گونه تصمیم گیری در ایران کنونی ، جرم بزرگی برای یک زن خواهد بود.
چگونگی عشق ورزیدن دو انسان و احساس احترام عمیق به یکدیگر همان قدر مسئله روز است که در روزگار نورا بوده است. ایبسن سخت درگیر این پرسش بود که برای شناخت، اعتماد و زیستن با انسانی دیگر و اسباب شادی هم دیگر را فراهم آوردن چه باید کرد. او پاسخ این پرسش را در « زنی از دریا» پیدا کرده بود. در این نمایش ما با زوجی روبرویم که درگیر بحران جدایی هستند. شخصیت اصلی نمایش الیدا وانگل سالها عاشق سرسخت مردی بوده که هیچ گاه با او به وصال نرسیده است. در زندگی کنونیش با همسر خود اختلافات جدی دارد. این فشارهای روحی او را به نقطه ای می رساند که تصمیم می گیرد همسرش را ترک کند. در طول نمایش الیدا به بازشناسی خود و همسرش می پردازد. پس از بحث های طولانی و شناخت بیشتر از یکدیگر، زندگی او چشم انداز جدیدی می یابد. این بار الیدا با آزادی و استقلال دست به انتخاب می زند. او وقتی می بیند که همسرش به حرف هایش گوش می دهد بی آن که دست به پیشداوری و یا محکومیت او بزند، دوباره عاشق اش می شود و با او به زندگی مشترک ادامه می دهد. الیدا با این انتخاب آزاد دست رد به سینه ی عشقی می زند که پیش از این سرتا پایش را در آتش خود سوزانده بود. او به جای معشوق ، همسرش را با تمام کم و کاستی هایش بر می گزیند ، چرا که می داند آن عشق هم با تمام شعله های سوزانش در اثر زندگی روزمره خاموشی می گیرد و به امری عادی تبدیل می شود.
ارزش مندترین پیامی که ایبسن برای جامعه انسانی دارد : آزاد بودن زن به عنوان یک انسان برابر با مرد و استقلال او برای گزینش روش زنده گی است. جامعه ای که زنان در آن حق همسرگزینی، باردارشدن و نشدن و جدایی آزادانه ندارند، جامعه دمکراتیک و آزادی نیست. برای دست یابی به چنین جامعه ای زنان باید مانند نورای خانه عروسک ها به مبارزه با جامعه مردسالار برخیزند. ای کاش روزی زنان ایران هم مثل نورا بتوانند دست به انتخاب آزاد بزنند، بی آن که ترسی از پیگرد جامعه مذکر داشته باشند.

پنجشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۴

ضد حمله



با کاریکاتورهای محمد آغاز و در ادامه به یهودی ستیزی در سایت های اسلامی رسید. روزنامه همشهری برای خود شیرینی و کمک به شهردار سابق و رئیس جمهور کنونی مسابقه ای را تحت عنوان کاریکاتورهای هولوکاست سازماندهی کرد. و برای بهترین کاریکاتور هم 12000 دلار جایزه تعیین نمود.
در پاسخ دو تن از کاریکاتوریست های اسرائیلیآمیتا ساندی و ایال زوسمان به مقابله با این اقدام روزنامه همشهری برخاستند. آنها برای رو کم کنی اعلام کردند که بدترین کاریکاتورها یی را که علیه یهودیان ساخته شده در مسابقه شرکت می دهند : « می خواهیم به جهان نشان دهیم که خودمان می توانیم بهترین، گزنده ترین و توهین آمیزترین کاریکاتورهای ترسیم شده را منتشر کنیم. »
مسابقه چند شرط ویژه دارد که حتما باید رعایت شوند. نخست تاریخ فرستادن کاریکاتورها که 5 مارش است و دوم برای هم یاری هر کسی تنها از سوی خودش می تواند به این مسابقه یاری رساند و سوم این که فقط یهودی ها حق کمک به برگزاری این رقابت ها را دارند.
یکی از کاریکاتورهای فرستاده شده موسی را نشان می دهد که از کوه پایین می آید و با خود لوحه ی اضافه ای به همراه دارد که فرمان یازدهم ( در اصل ده فرمان است ) بر آن نوشته شده است : « توجه ! کنترل رسانه های همگانی را فراموش مکن. » کنایه ای بر کنترل رسانه های همگانی جهان از سوی یهودیان.
واکنش ها بسیار متفاوت بوده است. بسیاری از سازمان های یهودیان خواستار بسته شدن این سایت شده اند . اما مردم از آنها پشتیبانی کرده اند. یکی از مهمانان سایت نوشته است : « ایده ی بسیار عالی ای است . یک خلق یا مذهب که می تواند خودش را به طنز بگیرد، باید دارای روحیه و اعتماد به نفس بالایی باشد. این حرکت به جهان اسلامی نشان می دهد که خنده و طنز تمرین سالم و خوبی برای روان آدمی است . »
دبورا لیپ استاد پرفسور در تاریخ هولوکاست – همان که نویسنده نازیست انگلیسی داوید ایروینگ را به خاطر دروغ پراکنی علیه هولوکاست به پای میز محاکمه کشاند- قرار بود که در ترکیب شورای داوری این مسابقه باشد، اما چند روز پس از آغاز رقابت ها پشیمان شد و خود را کنار کشید. او در وب لاگش از برگزار کنندگان در خواست نمود که مسابقه را لغو کنند. اما آنها این درخواست را به دلیل پشتیبانی بیش از حد بینندگان رد کردند.
برخی از شرکت کنندگان که کاریکاتورهای ضد اسلامی به این مسابقه فرستاده بودند، کارهایشان را با این پاسخ پس گرفتند : « اگر شما عرب هستید و می خواهید کاریکاتورهای ضد عربی بکشید لطف کنید و مسابقه ای برای خودتان ترتیب دهید.»