جمعه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۴
کارگران اعتصابی و دلار آسمانی
بازی اتمی ادامه دارد. نفت را بشکه ای شصت دلار می فروشند. کیسه گشاد حکومت اسلامی و جیره خواران میلیونی آن پر شدنی نیست. بازار تجارت اسلامی گرم است. رئیس جمهور محبوب سرگرم بازی اتمی است. قیمت نفت دم افزون بالا می رود. کارتل های نفتی فربه تر می شوند و رئیس جمهور را می ستایند. دلار از آسمان فرو می بارد. مردم ایران روز به روز فقیرتر می شوند. کارگران شرکت واحد برای افزایش چندر غاز دستمزد دست به اعتصاب می زنند. دستمزد آنها در رابطه با ثروت انبوهی که زیر دست و پای آقازاده ها تلف می شود شرم آور و ناچیز است. دستگاه سرکوب که با تزریق نفت و دلارهای بادآورده برپاست روانه خیابان ها می شود. به کارگران حمله می برند و با آزار و کتک کاری همایش آنها را درهم می ریزند. رهبران اعتصاب را دستگیر و به زندان مخوف اوین می برند. اعتصاب ادامه دارد. به خانه ی کارگران حمله ور می شوند و زنان و کودکان را به باد کتک می گیرند. آزار اسلامی مرز ندارد. کوچک و بزرگ نمی شناسد. حرمت و حریم انسان برایش پوچ است. نیمه شب به شیوه تروریستی به خانه آقا رضا کارگر با سابقه ی شرکت واحد در محله نازی آباد یورش می برند. از دم همه را به زیر مشت و لگد می برند. فحاشی می کنند. به دختر دوازده ساله ی او که گریه می کند و از وحشت جیغ می کشد رحم نمی کنند. آقا رضا و پسر بیست ساله و زنش را دستبند زده و با خود می برند. همسایه ها به داد بچه هایش می رسند.
پسر خاله ی یکی از اعتصابیون را به گروگان می گیرند و خانواده اش را تهدید به مرگ می کنند و خواستار معرفی او به زندان اوین می شوند. زنان و مردان خانواده را به زندان می اندازند تا از ترس بی سرپرست ماندن کودکانشان به معرفی دیگران بپردازند. مقاومت کارگران ستودنی است. سرداران طلایی و نقره ای حکومت اسلامی که دستشان به خون آلوده است ، کارگران را تهدید به سرکوب شدیدتر می کنند. شهردار خالی بند کارگران را ضد انقلابی می نامد. نمایندگان مجلس اسلامی برای سرداران طلایی و نقره ای هورا می کشند. شورای اسلامی با پخش پول مابین چند تن از کارگران مذهبی به مقابله با سندیکا بر می خیزد. پول نفت از آسمان می بارد. شکم نمایندگان و سرداران را با دلارهای شیطان بزرگ پر می کنند.
در اسلام کارگر خداست و خدا هم کارگر است. خمینی هم کارگر بود و خوراکش نان و پنیر. خامنه ای هم کارگر است. رئیس جمهور محبوب هم کارگر است. با بیل از زمین نفت در می آورند و از آسمان دلار دریافت می کنند. کارگران شرکت واحد ضد کارگرند.ضد انقلابند. ضد اسلام اند. ضد اتم اند. ضد امت اسلامی اند.
حرف ها و موعظه های آخوندی دیگر به گوش کسی فرو نمی رود. اعتصاب ادامه دارد. سرکوبی سخت تر از بازگشت به خانه با دست های خالی و سر افکنده نیست. به گفته سخن گوی سندیکای کارگران در خطاب به خانواده های اعتصابیون دربند : « آنها اسیر شده اند تا دستمزد بیشتری که بتواند فرزندان و همسرانشان را از هر نظر تامین کند، نخواهند. اسیر شده اند تا دیگر حرف از سندیکا و متشکل شدن نزنند و پراکنده بمانند. اسیر شده اند که حرف از اتحاد، حرف از اعتصاب، حرف از حقیقت و دنیایی که شایسته آنها است نزنند.»
آری اسیر شده اند تا سهمی از دلارهای بادآورده نخواهند. سخنی از غارت ثروت های ملی نزنند. اسیر شده اند تا با گوشت و پوستشان عدل اسلامی را بیشتر تجربه کنند. اسیر شده اند تا صدایشان را به گوش دیگران برسانند. صدایشان را بشنویم و بازتابش دهیم. به یاریشان بشتابیم.
بیانیه کانون وب لاگ نویسان ایران
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر