حکومت اسلامی از همان آغازش محکوم به رفتن بود. این حکومت با هیچ اندیشه و کرداری که نشان از پیشرفت و ترقی داشته باشد، هم خوانی نداشته و ندارد. سی سال است که داریم با این لکه ی ننگ می جنگیم. در این سی سال مردم نگذاشته اند که آه خوش از گلوی ستم گران دینی پایین برود. آن ها هم هر روز دستگیر کرده اند و زندان های دهشتناک تری ساخته اند. شکنجه داده اند و اعدام کرده اند. هزار ترفند به کار برده اند تا حکومت اسلامی را در ذهن و زبان مردم جا بیندازند ، اما موفق نشده اند. کتاب سوزان راه انداختند. مدرسه و دانشگاه را به دین آلودند، اما پاسخی که گرفتند، بیزاری بیش از پیش مردم از نوحه و روضه و خرافات و کرامات بود. امروز مردم برخاسته اند و خواهان پایان یافتن قطعی حکومت اسلامی شده اند. حکومت در برابر مبارزات مسالمت آمیز مردم برای آزادی و دمکراسی سگ های بسیجی و پاسدارش را به خیابان می آورد و از هیچ بربریتی دریغ نمی ورزد. مردم اما با این روش ها آشنا هستند و با زیرکی و هوش سرشار خود گزک به دست مزدوران نمی دهند. این روش های جنایتکارانه را سی سال است که مردم با گوشت و پوست خود تجربه کرده اند. حکومت اسلامی هم اکنون در درمانده گی کامل به سر می برد. این بار تنها غم نان نیست، آزادی و دمکراسی هم هست. پس گرفتن هویت ملی و انسانی هم هست. این خواست ها با سرکوب عقب نشینی نمی کنند. تا رسیدن به این خواسته های انسانی و پایان حکومت اسلامی مردم از کوچه ها و خیابان ها به خانه باز نمی گردند.
۱ نظر:
کاملا درسته و اینها نیز همچون دیگر حکومت های استبدادی و دیکتاتوری از بین رفتنی هستن
ارسال یک نظر