سه‌شنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۸

سهراب: شرف انسان آزادی خواه

سهراب جان امروز زاد روز بیست سالگی ات را جشن می گیریم. پهلوان ! اگر چه در تن فانی بودی اما در یاد و نامت باقی و جاودان خواهی ماند. امروز می بایستی مثل تمام هم سن و سال هایت می بودی و به زمزمه آمدن بهار گوش می سپردی. به موسیقی دلنواز باد و آب و آتش و خاک. باید می بودی و عشق می ورزیدی و عشق می دادی به عزیزانت. اما چه دردناک است که در آستانه جوانی این وظیفه ی دشوار به گردن تو افتاده بود که با خون خود شرف ملتی سرکوب شده را بخری و بیدارشان کنی و دشمن را این چنین تحقیر نمایی.

گناه تو زادن در سرزمینی بود که پدران پسران خود را می درند تا الله را خدمتی کرده باشند. گناه تو زادن در زمانه ی کاکا رستمان بود که بهای بیداری و هشیاری را با گلوله می دهند. سهراب جان مرگ تنها واقعیتی در زندگی ماست که ما را گریزی از آن نیست. اما مردن با چشمان باز و چون سرو ایستاده افتخار بزرگیست که سهم هر کسی نمی شود. ما مردگان به تن زنده، ما ترس زدگان و به خواب رفته گان هنوز عمق فلاکتی را که بدان دچار شده ایم ،  نفهمیده ایم.

بزرگ مرد گوچک ! نام تو ، ندا، کیانوش، ترانه و هزاران جوان برومند دیگر که جان خود را بر سر آزادی و سعادت مردم ایران گذاشتید همواره به ما قوت قلب می بخشد و روشن امان می کند.

بر خاکت بوسه می زنم و بر تو درود می فرستم که شرف انسان آزادی خواه بودی.

فاشیست های اسلامی

این هم برای کسانی که درباره عطوفت اسلامی زر و زر می کنند.

 

جمعه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۸

بسیج و سپاه در اینترنت تخم شکست می پراکنند !

پیروزی بر حکومتی که تا بن دندان مسلح به دروغ  است و ثروت ملی مردم ایران را خرج ابزار سرکوب می کند، کار آسانی نیست. دشمن هم بسیج دارد، سپاه دارد، وزارت اطلاعات دارد، رسانه های همگانی را کنترل می کند. مزدوران تبلیغاتچی دارد. از هر ترفند و حیله و جنایتی برای فرونشاندن اعتراضات مردم سود می برد و چون دستانش به خون آلوده شده تا آخرین سنگر ایستاده و می جنگد. اگر کسی از نیروهای اپوزیسیون فکر کرده که روز بیست و دوم بهمن ملت بر حکومت پیروز می شود یا از الفبای واقعیت های سرسخت سیاسی/ اجتماعی خبر ندارد، یا فرهنگ مردم را نمی شناسد و یا دچار توهم است. درست از فردای  بیست و دوم بهمن پنجاه هفت مردم ایران برای تحقق خواسته هایشان به نبرد با حکومت اسلامی برخاستند. این نبرد سی سال است که در عرصه سیاست، فرهنگ، هنر و فلسفه زندگی ادامه دارد و تا رسیدن به اهداف خود ادامه خواهد داشت. اگر دستگاه سایبری سپاه پاسداران با فرستادن پیام های شکست دارد عده ای را که دچار توهم شده بودند می ترساند، اما در واقعیتی که رخ می دهد هیچ تغییری نمی تواند ایجاد کند. مردمی را که تحقیر شده اند و به فقر و قلاکت کشانده شده اند را نمی توان با این پرت و پلاها به خانه هایشان فرستاد. مگر من یا شما که جنایت های این حکومت را  با چشمان خودمان دیده ایم ، می توانیم فراموش کنیم؟ مگر کارگران از حق خود می گذرند؟ مگر زنان دست از خواست های حیاتی خود می کشند؟ مگر جوانانی که توسط بسیجی ها مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند و حق طبیعی زندگی از آنها گرفته شده، آرام می گیرند؟ گدام یک از خواسته های ابتدایی مردم برآورده شده که مردم دست از سر حکومت بردارند؟

دوستان هشیار باشیم و فریب تبلیغات پاسداران اینترنتی را که تخم نفاق را به سایت های معروف خبرپراکنی آورده اند نخوریم. ما در روز بیست و دوم بهمن هم به خیابان ها رفتیم  و علیه دیکتاتوری شعار دادیم و باز هم به جهان نشان دادیم که ایستاده ایم. حکومت اسلامی با آوردن آن همه نیروی مسلح به خیابان ها و برقرای حکومت نظامی نتوانست ما را از رفتن باز دارد. اتوبوس ها را همه دیدند. روستائیان بی نوایی را که با فریب به تهران آورده بودند دیدیم. اصلن حکومتی که با همه ی بسیج نیرو، پخش بیسکویت  و ساندیس، نتواند صد هزار نفر را در تهران دوازده میلیونی جمع آوری کند، پیشاپیش شکست خورده است.

کسانی که در همایش های سال پنجاه هفت حضور داشتند می دانند که آمدن مردم به خیابان ها فراز و فرود داشت. یک روز صد نفر می شدیم و با گاردی ها می جنگیدیم و روز دیگری ده ها هزار تن می شدیم. امروز هم درست مثل همان روزها حضور مردم فراز و فرود دارد. به دام تبلیغات سپاه پاسداران نیفتیم. آن ها اول شلوغش کردند که کار حکومت فردا تمام است و بعد آمدند گفتند که سبزها شکست خورده اند.

و اما چرا حضور مخالفان میلیونی نبود؟

نخست این که ما باید ابتکار عمل را که تا کنون در دست خودمان بوده به دست کسانی که خودشان از تاریک خانه حکومت اسلامی بیرون پریده اند و از روی مبل در خارج کشور ما را سوار اسب تروا می کنند، ندهیم و با طناب آن ها به چاه نرویم. آقای نبوی چه تجربه ای در زمینه مبارزه خیابانی دارد که مردم را با اسب تروا تحویل جمعیت ساندیس خور می دهد. جنبش دانشجویی در ایران رهبریت همایش ها را به عهده داشته و هم آنان نیز باید روش های نوین مبارزه با حکومت را به مردم بیاموزند.

 

دوم این که آقایان موسوی و کروبی با بیانیه هایی که پس از عاشورا انتشار دادند این توهم را در بسیاری از مردم بوجود آوردند که این ها دارند به واسطه رفسنجانی با خامنه ای مذاکره می کنند. سپاه پاسداران و رسانه های مزدبگیر به این توهم دامن زدند و همین باعث برخی پراکندگی ها در جنبش شد. خاتمی با آن نامه پراکنی ها و محکوم کردن اپوزیسیون به ساختار شکنی نقش زیادی در توهم آفرینی داشت. این حرکت اگر بخواهد به اهداف خودش برسد باید رهبران آن با مردم روشن تر و مشخص تر صحبت کنند. من اگر بفمم که آقایان می خواهند قانون اساسی و ولایت فقیه را حفظ کنند به هیچ وجه در حرکت آن ها شرکت نخواهم کرد. جانم را که از سر راه نیاورده ام. بسیاری از مردم هم همین فکر را دارند.

 

پراکندگی محل های همایش ها باعث سر در گمی بسیاری از مردم شده بود. باید راه های جدیدی را برای اطلاع رسانی بیشتر پیدا کنیم. بخشی از مردم نمی دانند که کجا باید بیایند. بخش دیگری نگاه می کنند و اگر همایش ها گسترده باشد می مانند و گرنه می گذرند و می روند. عامل وحشت پراکنی دستگاه سرکوب را نباید دست کم  گرفت.

 

دوستان زود تب کردن لرزه فوری را هم به دنبال دارد. بی هوده فیل هوا نکنیم. با مردم رو راست باشیم. این جنبش سر باز ایستادن ندارد. این جنبش با آرامش راه خودش را می رود. زمین می خورد و اشتباه می کند. از اشتباهاتش می آموزد و استوارتر به پیش می رود. قلب آزادی در درون این جنبش کهن سال جوان می تپد و تنها زمانی از کار می افتد که ملت ایران مرده باشد و این امری است غیر ممکن. به خودمان افتخار کنیم که حکومت اسلامی را در ایران و سرتاسر جهان بی آب رو کرده ایم. قدرت خودمان را فراموش نکنیم. ما ایستاده ایم.

سه‌شنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۸

شرم بر ما باد

از خودم خجالت می کشم که دارم در کنار کسانی نفس می کشم و بر خاکی می زییم که چنین جانورانی را پرورش می دهد. شرم بر ما باد که این ها با این چنین تفکری سی سال است که بر ما سوارند. ( نه اشتباه ندیده اید: سوارند، سوار). ما ملت در پیش چشم این اراذل حتی خاشاک هم به حساب نمی آییم. این ها رک و راست می گویند ما بنده ایم و باید بر طوق لعنت ولایت گردن نهیم. خدا خودش کیست که این شیره ای مفنگی نماینده اش باشد؟ شرم آور است. دنیا به ما می خندد. این افکار در قرن بیست و یکم دارد بر ما ایرانیان حکومت می کند. شرم بر ما باد!