ایتالیا جام را برد . نوش جانشان . مربی برجسته ، برنامه ریزی درست و بازیکنان ورزیده و آزمون دیده نتیجه اش همین می شود. درست مثل 82 . من حدس می زدم که ایتالیا و آرژانتین فینال را بازی کنند، اما از شانس بد آرژانتین و بازی مقابل میزبان این گمان به باد رفت.
سال 82 تیم ملی ایتالیا زیر بمباران رسانه ها به همبستگی بی نظیر رسید و جام را برد. امسال هم بمباران بود. سال 82 جامعه کاتولیکی به دنبال بازیکنان همجنس گرا در تیم ملی بود و این را ننگی برای جامعه ایتالیا می پنداشت. امسال قضیه رشوه خواری ها و دوز و کلک های باشگاه هایی چون یوه نتوس و میلان و لازیو و فیکس کردن بازی ها و قمار و مافیا و.. بود. باز هم تاریخ تکرار شد. این باراما برای به فراموشی خواندن مردم و به زیر لحاف سراندن آبروی از دست رفته.
بگذریم. حقشان بود. غم انگیزترین اما، زیدان بود که در حقیقت نام واقعیش یزید است. چه بد تمام کرد. درست مثل مارادونا در اوج محبوبیت با سر افکنده. امیدوارم که فوتبال دوستان هیچگاه شعبده بازی های او در زمین و اعتباری را که او به فوتبال زیبا و دیدنی بخشیده فراموش نکنند.
بازار فوتبال در میان وب لاگ نویسان داغ بود. اما من کمتر به کسانی برخوردم که فوتبال بخشی از زندگی آنهاست و با آن میزیند. جالب ترین ها برایم کسانی هستند که تنها در طول جام جهانی به فوتبال علاقه نشان می دهند و پس از آن هم که فراموش می شود. بدتر از همه آنهایی بودند که دیگران را به مسخره می گیرند و از اینکه به تماشای فوتبال می نشینند، آنها را ابله تصور می کنند. خودبزرگ بینی جنون واری که هنوز نه چیزی درباره فوتبال می داند و نه از اهمیت آن چیزی آموخته است. چه به خواهیم چه نخواهیم فوتبال بخشی از زندگی ما شده است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر