دوشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۵

در سوگ یک آزادی خواه

اکبر محمدی را هم کشتند. مثل زهرا کاظمی، مثل آن هزارانی که در گورستان خاوران در خاک خفته اند. دانشگاه اسلامی اوین پایان نامه می دهد. پایان نامه ای که تنها گورستان ها را آباد می کند.
باز هم حکومت اسلامی به دنبال بهانه می گردد که خط فراموشی بر نام اکبر محمدی به کشد. این بار سر او به جسم سختی اصابت نکرده ، بلکه خودش با گرسنگی کشیدن دست به خودکشی زده است. به راستی که این حکومت مرزهای تراژدی را به نهایت رسانده است.
حقیقت اما چیز دیگری است. اکبر محمدی را سالها شکنجه کردند و آزار دادند. نخست به او حکم اعدام دادند و آن گاه عطوفت و رحم اسلامی را بر او روا داشته و به مرگ تدریجی و پایانی تراژیک محکومش نمودند. کدام مرثیه توان بیان این سوگ دردناک را دارد. کدام مرثیه؟
حکومت اسلامی اکبر محمدی را ذره ذره کشت و جسم در هم شکسته اش را روانه گورستان کرد. اما جان جوان او که با جنبش دانش جویی برای آزادی و عدالت عجین شده هماره در یاد آزادی خواهان خواهد ماند. آثار این جنایت و این ننگ شرم آور بر پیشانی حکومت عدل اسلامی خواهد ماند و دیر نیست روزی که این خون گریبان آنها را به گیرد و به پشت میز محاکمه تاریخ به کشاندشان.
سرنوشت اکبر محمدی ، سرنوشت ملتی است که ثروت هایش خرج مسلح نمودن گروه های تروریستی در سراسر جهان می شود و خودش در تنگنای زندانی بزرگ گرفتار فقر و فلاکت و بیچاره گی است. گرفتار جانورانی خون آشام که شبانه روز به دریدن روح و جسم آزاده گان و بیدار شده گان این ملت سرگرم اند.
روزی که پرده ها بر افتد و این ملت بیدار شود، خون خواهد گریست.

هیچ نظری موجود نیست: