دوشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۲

هشت مارس
خجسته روز زن را به تمامی زنان جهان و به ویژه زنان شیردل میهنم شادباش می گویم و آرزوی پیروزی آنها را بر جامعه ی مردسالار جهان دارم. به همین مناسبت متن زیبایی را که امروز در سایت گویا منتشر شده به تمامی در اینجا می آورم تا شما هم در خواندنش با من لذت ببرید.

لایروبی طویله ی مردسالاری روشنک کشوری
من جنس دوم نامیده می شوم و انسان درجه دو به حسابم می آورند. در برخی از جای های این کره ی زیبا ، ملک خصوصیم. خرید و فروش می شوم. در جرگه ی انسانها نیستم.

در جای های دیگری نقاب بر چهره ام می زنند و با توسری روسری و چادر بر سرم می کنند تا مبادا تشعشع موهایم مرد اراده آهنینی را به وسوسه و اغوا از راه بدر برد.. جایی دیگر عروسک خوش رنگ و خوش پوشیم برای سرگرمی مردان تا پس از همایش ها و سمینارهای مهم درباره ی کارکرد اقتصادی شرکت هایشان ، با من خوش بگذرانند. به من نقش های گوناگونی واگذار می کنند . مادر باشم . همسر عزیز باشم. خواهر گرامی باشم . دختر مهربان پدر باشم. معشوقه ی پنهان باشم. زن صیغه ای باشم. فاحشه ی زیبا باشم. این واژه های توخالی اما پرمعنا سر دراز دارند.
برای من تکلیف معین می کنند و اگر مرا در میان خودشان راه می دهند برای آن است که چون مارگارت تاچر سخنگوی سیاست های انسان ستیز آنها باشم و گوی سبقت را در این زمینه از آنها بربایم. هرجا که به ابزار خوشرویانه و گول زنک احتیاج داشته باشند مرا جلو می اندازند. سیاهی لشگرم در اندیشه ی پست آنها.
برای هیکلم اندازه تعیین می کنند. دوره سینه ام. باسنم باید اندازه ی معینی داشته باشد تا بتوانم مدل چشم نواز آنها باشم. با رنگ موهایم. با رنگ پیراهنم و کفشم و با هستیم و هویتم پول در می آورند. جراحیم می کنند و از نو می آفرینندم . با جلوه ای که دوست دارند. اگر لازم باشد اسلحه و یا پرچم سفید صلح به دستم می دهند . یا حضرت فاطمه ام یا مرلین مونرو.
این من بودم که آدم را از بهشت به این جهنم خاکی آوردم. آتشم من که اگر با پنبه ی مرد درآمیزم به خاکستر تبدیلش می کنم. من سنگسار شده ی تاریخ مذکرم.
داستان من داستان اندوه بزرگ سنگ صبور است. من که زن زاده شده ام و از همان روز نخست مرا به گونه ای تربیت کرده اند که جنس دوم باشم ، آیا می توانم در سرنوشت خود نقشی داشته باشم ؟ آری . آری. با بالا بردن دانشم از پیچیده گی ها ی جامعه ی مردسالار و شناخت فرهنگ کهنسال و ریشه دار آن. با پرورش آگاهیم در زمینه ی کلیشه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و به ویژه مبارزه با این کلیشه ها در زندگی روزمره . با شناخت توانایی ها بیکران خودمان . شهامت ایستادن و خود را بیان کردن و به پیش رفتن و از پا نیفتادن در برابرتحقیر های و نادیده گرفتن های فرهنگ مذکر.
بزرگترین وظیفه ی ما زنان برای لایروبی طویله ی فرهنگ مردسالاری ، آموزش و پرورش انسانهای نو است. ما باید پسران و دخترانمان را به گونه ای بارآوریم که به حقوق یکدیگر به عنوان انسانهای برابر احترام بگذارند. به آنها بیاموزیم که این حق ویژه ی هر فردیست که تصمیم بگیرد چه بر تن داشته باشد ، چه گونه بیاندیشد و همسر و همبستر خود را چگونه انتخاب نماید. این حق هر انسانیست که بتواند آزادانه و بر اساس توانایی و دانشش و نه بر اساس جنسیتش ، انتخاب کند . روز هشت مارس باید برای زنان یادآور این باشد که وظیفه ی لایروبی طویله ی فرهنگ مردسالار بر عهده ی ما زنان است.


هیچ نظری موجود نیست: