دوشنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۳

هراس درخشان

حسین درخشان به دروغ بافی های خود علیه کانون وب لاگ نویسان ایران ادامه می دهد. او می گوید که اعضای کانون درباره او شایعات می سازند. هیچ کدام از بچه های کانون دست به چنین کاری نزده اند. تنها کسی که نقدی طنزآمیز بر « گرایشات سکسی » درخشان زده است ، ناصر نویسنده وب لاگ « نقطه ته خط » است. بر همگان و بر حسین درخشان روشن است که « نقطه ته خط » هیچ رابطه ای با کانون ندارد- اگر چه من نقد او را بسیار پسندیدم. این بهانه های بچه گانه تنها برای نعل وارونه زدن است. برای هوچی گری و خالی بندیست. برچسب زنی های درخشان ریشه در جای دیگری دارند. ایشان خود را « پدرخوانده » وب لاگ نویسان ایرانی و سخن گویی از سوی آنان را حق موروثی خودش می داند. او چشم دیدن کسان دیگری که این پدر خواندگی را شوخی بی مزه ای می خوانند ، ندارد. آقای درخشان به سادگی خودش را لو می دهد و نگرانی بیش از حدش را به نمایش می گذارد و گرنه او چرا باید هراسان این باشد که عده ای « کمونیست » و « مجاهد » و « حرامزاده » و در یک کلام تخم بی بسم الله ، دارند از وب لاگ نویسان ایران دفاع می کنند و خواهان آزادی بی حد و حصر بیان برای تمام ملت می شوند.
ایشان در نوشته جنجال آفرینش مجتبی سمیعی نژاد را شخصی ناشناس و پسر خاله ی بچه های کانون می داند ، که دارد از کیسه ی ایشان می خورد. این در حالیست که آقای درخشان در کمیته ی دفاع از وب لاگ نویسان – که خودش هم دستکی در آن دارد- خوانده است که مجتبی کیست. پس درد او چیست ؟ آیا خودخواهی او باعث شده که چنین افسار گسیخته به مدافعان آزادی حمله برد؟ کینه انسان را کور می کند. آن چنان کور که حاضر نمی شود درباره مهم ترین رویداد چند روز گذشته، یعنی اجلاس جهانی ارتباطات در اینترنت ، سخنی بگوید و یا لینکی بدهد. او که وبلاگ نویسان را تشویق به گمنام نویسی می کند، وقتی به کانون می رسد خواهان ارائه عکس و شناسنامه می شود. به دختران شایسته پیام می دهد که وب لاگ بزنند، اما درباره نماینده ی عکس و شناسنامه دارکانون وبلاگ نویسان، که با همکاری گزارشگران بدون مرز در اجلاس جهانی شرکت کرده ، خاموش می ماند. درباره دفاع نماینده ی کانون از وب لاگ نویسان دربند و مصاحبه من با رادیو فرانسه در همین مورد ، خفقان کامل می گیرد. حتی خبر بی.بی.سی.- که درخشان علاقه فراوانی هم به آن دارد- او را به خود نمی آورد. برای من به عنوان یک وب لاگ نویس ایرانی این رفتار درخشان بسیار شگفت انگیز است. این اگر کینه ی کور نیست پس چیست ؟ او دروغ هایی را که به ما نسبت داده در وبلاگ انگلیسی اش نیز بازتاب داده است. هدف درخشان از این کارها چیست ؟ آقای درخشان « پدر خواندگی » وب لاگ نویسی فارسی مبارک قامت شما. خواهشمندم در مبارزه برای آزادی بگذارید هر کسی به زبان خودش سخن بگوید.
----------------------------------
شیما کلباسی شاعر خوب هم میهنمان نیز در پاسخ به درخشان و دفاع از حقوق پناهندگان نوشته ای دارد که خواندنی است.

هیچ نظری موجود نیست: