حکومت اسلامی در بحران عمیقی به سر می برد. از یک سو دشمنی این حکومت با تمام جهان بیرون از مرزهایش و از سوی دیگر دشمنی با مردم ایران ، راه فروپاشی آن را بی برگشت کرده است. حکومت اسلامی بیش از یک ربع قرن است که دارد با مردم ایران می جنگد. این حکومت هیچگاه روی ثبات را ندیده و نخواهد دید. دنیای امروز دنیای بیداری است. چنین حکومتی که از اعماق قرون وسطی برخاسته، جایی در جهان امروز ندارد. تا کنون با سرکوب و کشتار و شکنجه و بازداشت مردم توانسته بر نارضایتی های آنها سرپوش موقتی بگذارد. بیست و پنج سال است که درآمد نفت لعنتی خرج ابزار سرکوب مردم و پر کردن جیب آقازاده ها می شود. فقر و فلاکت به نهایت خود رسیده . فرزندان خدا ایران را به جهنم واقعی تبدیل کرده اند. تاب و توان مردم به آخر رسیده است. حکومت اسلامی که یک دوره با به جلو ی صحنه آوردن نیروهای خندان و شیرین زبانش می خواست الطاف و مراحمش را به مردم نشان دهد، دوباره چهره ی واقعی اش را رو کرده است. باز هم جنتی را فرستاده جلوی صحنه تا مردم را به اعدام تهدید کند - گویا در این بیست و اندی سال حلوا پخش می کرده اند.
ذات و گوهر این حکومت با هرگونه پیشرفتی در تضاد است. سال هاست که اندیشه مندان و خردمندان دارند می گویند که : گوهر حکومت اسلامی با دمکراسی و پیشرفت ناهم خوان است، اما برخی از به اصطلاح روشنفکران، چسبیده اند به این امامزاده و می خواهند از توی کلاه شعبده بهشت روی زمین را بیرون بیاورند. هم اکنون دو نفر از فعالین سیاسی به نام های اسماعیل محمدی و حجت زمانی زیر چوبه دار قرار گرفته اند. روز از نو ، روزی از نو. درگیری های خوزستان که ریشه در فقر و فلاکت و نارضایتی های مردم دارد- و متاسفانه مورد سوء استفاده ناسیونالیست های دو آتشه قرار می گیرد. هشدار جدی مردم به حکومت اسلامی است. دیروز لرستان و کردستان بود و امروز خوزستان است. حکومت اسلامی هویجش را دوباره برده زیر عمامه و چماقش را در آورده است. چماقی که همواره از همان آغاز بر سر کار آمدن این حکومت بالای سر مردم آویزان بوده است.
کی بیدار می شویم؟ کشور در آستانه فروپاشیست. فقر ریشه مردم را درآورده است . بیداد و ستم و بی حقوقی ملت را از پا انداخته است. اگر کسی فکر می کند با سر کار آمدن یک رئیس جمهور خندان ایران گلستان می شود، یا از روزگار چیزی نیاموخته و یا خودش را به خواب می زند. در هیچ کدام از کشورهای اسلامی در جهان امروز، نه از دمکراسی خبری هست و نه از حقوق شهروندی و نه از حقوق زنان و کودکان. هر چه هست اختلاف شدید طبقاتی و فقر و استبداد و سرکوب بر روی انبوهی از ثروت های باد آورده. ایران استثناء نیست. خودمان را به خواب نزنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر