دوشنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۲

ما فلك زده ترين ساكنان اين جهانيم
پرداخت رشوه های كلان توسط شركت های بزرگ كشورهای سرمايه داری به آخوندها و آقازاده هايشان دل هر ايرانی آزادی خواه را به درد می آورد. نمونه شركت نفتی نروژی ، چيز تازه ای نيست. سال های سال است كه اولياء دين بر ثروت و منابع ملی مردم ايران چنگ انداخته اند و اشتهای آنها سيری ناپذير است.

درد بزرگتر اما، كشورهايی هستند كه سنگ دمكراسی را به سينه می زنند. در اين كشورها مردم از دمكراسی نسبی و به همراه آن از رفاه نسبی بر خوردارند. آنها برای نگه داشت اين رفاه و آن دمكراسی محتاج ثروت اند. درسايه فقر دمكراسی پا نمی گيرد. از همين رو دولت های اين كشورها جاده صاف كن شركت های بزرگ سرمايه داری در جهان پيرامونی هستند.

اين شركت ها بدون وجود پيمان های سودآور در جهان پيرامونی و استفاده از منابع غنی و نيروی كار ارزان آنها ، توان ادامه كاری را ندارند.

رسانه های گروهی در اين كشورهای دمكراتيك، آزادند كه هر چه می خواهند بگويند و بنويسند. اما خط كلی اين رسانه ها در اكثر موارد با موضع گيری های جهانی دولت هايشان همخوانی دارد. اگر آلمان و فرانسه در جنگ عراق در برابر آمريكا می ايستند ، رسانه های اين كشور ها هم – كه از اسثقلال كامل هم برخوردارند- بوش را تبديل به شيطان بزرگ می كنند. در جنگ افغانستان و يوگسلاوی اما آمريكا فرشته بود.

امروز كه مسئله دستيابی ايران به بمب اتمی موضوع روز است ، رسانه های همگانی پر است از مطالبی درباره نقض حقوق بشر در ايران . همين جريان افشای رشوه خواری پسر رفسنجانی در اين راستا بود، و گرنه اين قرارداد ناعادلانه يكسال است كه بسته شده و دولت نروژ هم از آن به خوبی اطلاع داشته است.

واقعيت تلخ اين است كه افكار عمومی در اين كشورها و توسط همين رسانه ها { كه در نود درصد موارد متعلق به سرمايه داران گردن كلفتی مثل مردوخ هستند‍} به گونه ای هدايت شده كه به مردم جهان پيرامونی به مثابه انسان هايی درجه دوم نگريسته می شود. آدمهايی كه هنوز در قرون وسطی می زيند و از مرحله بربريت بيرون نيامده اند. به همين خاطر هنگامی كه درباره حمله به عراق از مردم نظرخواهی می كنند ، نزديك به هفتاد درصد به بوش رای می دهند.{من از افكار بيدار و روشنفكرانه اين كشورها كه بيش از پانزده درصد نيست ، چيزی نمی گويم. كه آنها بيدارند و اعتراض خودشان را می كنند.}

اگر در عربستان سعودی زنان اجازه رانندگی ندارند ويا آنان را سنگسار می كنند و يا زنان در ايران در زندگی سياسی / اجتماعی نقش چندانی ندارند و يا سنگسار می شوند ، چيز مهمی نيست . نفت كه دارند. آپارتايد جنسی در ايران و عربستان و صندلی ويژه بانوان در اتوبوس ها و صف ويژه و رشته های دانشگاهی ويژه و پوشش های ويژه و قوانين ويژه و تحقير كننده و... مهم نيست . نفت كه دارند. قالی های قشنگ كه می بافند. پسته های خندان كه دارند.

در اروپا زنان از دمكراسی نسبی برخوردارند و زندگی اشان با زنان كشورهای پيرامونی از زمين تا آسمان فاصله دارد.آنها زنان ما را از روی كتابهايی چون بدون دخترم هرگز می شناسند و خيلی كه هنر كنند برای اين زنان غصه می خورند. شرايط زيستی و تحقير روزانه ای كه بر زنان ما می رود را نمی توانند درك كنند.

چپ راديكال در اين كشورها وجدان اجتماعی بيدارتری دارد، اما متاسفانه بسياری از آنان هنوز هم در رويای ضد امپرياليسم بودن رژيم اسلامی غوطه ورند. آنها هم بر نقض حقوق بشر در ايران چشم می پوشانند.

شگفتا كه زنان طبقه متوسط و بالای اين جوامع كه از تحصيلات گسترده تری برخوردارند و بيشتر به راست گرايش دارند از مدافعان حقوق زنان در كشورهای پيرامونی هستند.

همين شركت نروژی كه سبيل پسر رفسنجانی را چرب كرده در عربستان هم بسيار فعال است . اينكه در عربستان سعودی و ايران حقوق ابتدايی انسانها به خشن ترين شكل موجود پايمال می شود و از آزادی بيان و عقيده و مذهب و اجتماعات خبری نيست و مجازات های عصر بربريت بر مردم روا داشته می شود، برای آنها اهميت چندانی ندارد. اين شركت در تمامی كشورهايی كه فساد و نكبت سرتاپايشان را گرفته سرمايه گذاری دارد( نيجريه . آنگولا . آذربايجان و...) . تازه اين شركت نود درصدش متعلق به يكی از دمكرات ترين دولت های جهان است. دليل احمقانه ای هم كه در اعتراض به اين گونه تحقيرها و روابط فاسد اقتصادی می آورند اين است : اگر ما نباشيم ديگران جای ما را می گيرند. دليلی كه به لحاظ انسانی و اخلاقی برای يك جامعه دمكراتيك بسيار بی ارزش است.

نا گفته نماند كه گناه فساد و فقر و جهل و فلاكت ما تنها به گردن آنها نيست. حكومت های استبدادی و آدامخوار كه شالوده اشان بر دزدی و غارت و رشوه خواری از ثروت های ملی بنا شده ، گناه كاران اصلی اند.

می خواستم بگويم كه جهان پرآشوب ما بسيار غم انگيز است و دل هر آدم بيداری را به درد می آورد. ما مردم پيرامونی گويا فلك زده ترين ساكنان اين جهان دردآلوديم.

هیچ نظری موجود نیست: