یکی دو روزیست که از سفر برگشته ام. نخستین کارم این بود که یک راست بروم وبه اصل یک و دو منشور رای بدهم چون بسیار خوب و درست تدوین شده بودند. بچه های کانون وبلاگ نویسان بحث های خوبی را به پیش برده اند. کمی با بند سوم مسئله داشتم که درباره اش خواهم گفت
این که «وبلاگ ها وطن ندارند » یک مفهوم انتزاعی و مبهم است که وبلاگ نویسان را از همین گام نخست دچار چند دسته گی خواهد کرد. بی شک مفهوم « وطن » برای من و شبح یک چیز است و برای حسین درخشان چیز دیگری. اگر می خواهیم کانون در برگیرنده ی گرایش های گوناگون فکری و اندیشه گی باشد باید در این گونه مفاهیم دو پهلو و حساس وارد نشویم. خب این که مثلا « کارگران وطن ندارند» بحث روشن و تدوین شده ای است که در کارکرد روزانه زندگی کارگران جهان آن را می بینیم ( هر چند آن اینترناسیونالیسم پرولتری استالین و شرکا چنان گندی به این مفهوم زد که تا سالهای سال بوی گندش مشام کارگران و آزادیخواهان را آزار می دهد) اما در این دنیای مجازی سخن گفتن از داشتن و یا نداشتن وطن پاسخگویی چیزی نیست. به هر حال همه می دانیم که اینترنت یک پدیده فراوطنی و جهانیست و به واسطه دمکراسی نسبی که بر آن حاکم است هر کسی می تواند تا حدی اندیشه های خودش را در آنجا منتشر کند( البته نباید فراموش کرد که دیکتاتوری جهان وطن سرمایه توسط بیلی گیتس و گوگل و امثالهم بر اینترنت اعمال می شود و در نتیجه این دیکتاتوری نامحسوس به شکل ابرقدرت جهانگیر خودش را تحمیل می کند، چنانکه نیروی واقعی همین دیکتاتوری در حال شکل دادن به یک سلطه تک قدرتی در سطح جهان است ) صد البته هر انسانی که مردم خودش را دوست نداشته باشد نمی تواند مردم دیگری را دوست داشته باشد. اگر من به همسر و کودک خودم احترام نگذارم ، دادن شعار برای آزادی زنان و کودکان از دهان من حرف مفتی بیش نخواهد بود. انسان را کردارهایش نشان می دهد نه شعار و حرف
کانون باید اساس کارش را نه بر آرمان ها و ایده های بسیار زیبا که امروز با این وضعیتی که در جهان و کشور ما وجود دارد ، آنها را بسیار دست نایافتنی به نظر می رساند ، بگذارد. شالوده ی منشور ما باید بر ایده هایی استوار باشد که کانون در همین شرایط لعنتی و درب و داغانی که دچارش شده ایم ، قادر به پیشبردشان باشد. اگر چه این منشور برای دنیای مجازی نوشته می شود اما بند بند آن باید پاسخگوی مبارزه برای اندیشه و بیان فعالیت آزادانه در محیطی دمکراتیک و انسانی باشد. ما در برابر وحشی ترین استبداد قرن داریم می نویسیم و مبارزه می کنیم . به همین جهت تا می توانیم باید نیروی بیشتری را حول خواسته هایی شدنی و واقعی گردآوریم. بنابراین من این بند سه را به این شکل پیشنهاد می دهم
« وبلاگ ها بی مرز و مرکزند. نویسنده ی وبلاگ تنها به قوانیی که در جهت آزادی بیان و اندیشه و فعالیت دمکراتیک انسان و حق زیست او به عنوان شهروند جهان تدوین شده و می شوند ، احترام می گذارد» .این هم از این
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر