یکشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۸

به جوانان میهن زخمی ام

از همان روزی که خمینی برای تحکیم قدرت سپاه و روحانیون دست به رفراندوم زد و گفت : جمهوری اسلامی آری یا نه! من در هیچ انتخاباتی که توسط حکومت اسلامی برگزار شد، شرکت نکردم. بازرگان را به سخره می گرفتیم ، چرا که گفته بود: « ما باران خواستیم ، سیل آمد». نمی فهمیدیم که او تجربه دارد و می داند سیل چیست. تا سیل آمد و ما را با خود برد. از همان روزی که وحشیانه به همایش های نیروهای سیاسی حمله شد از حکومت اسلامی نفرت پیدا کردم. روزهای دهشتناک سال های شصت را که به درازی یک قرن بود از سر گذراندم. من با چشمان خودم دیدم که چگونه بهترین فرزندان این خاک را -که در آن روزها مثل شما جوان بودند و با عشق آزادی به خیابان ها می آمدند- در روز روشن به گلوله می بستند و یا با دشنه و تیغ تکه پاره می کردند. من به زندان رفتم و شکنجه شدم و تحقیر شدم و زندگی ام زیر و رو شد. جوان بودم چون شما و عشق داشتم به آزادی. از روزی که بهترین و دوست داشتنی ترین عزیزانم را به جوخه های اعدام سپردند ، نفرتم از مجموعه این نکبت دینی بیشتر و بیشتر شد. وقتی فکر می کنم به روزهایی که در شهر و دیار خودمان نمی توانستیم از خانه بیرون برویم چون مورد هجوم وحشیانه گله های حزب الهی قرار می گرفتیم، غم دنیا روی دلم می نشیند. من تنها نیستم، هزاران انسان در کنار شما زندگی می کنند که عزیزانشان را همین حکومت چهل میلیون رای کشته است. داغ و درد و غصه کم نیست. نمی خواهم کسی را سرزنش کنم . هر انسانی مسئول وجدان خودش است. به نخستین کسی که باید پاسخ دهیم وجدان خودمان است. می دانم که اگر بسیاری از جوانان ما سرگذشت غم بار نسل پیش از خود را می شناختند، هرگز به پای این صندوق های لعنتی نمی رفتند. می دانم که بسیاری از این دلیران و شیرانی که با گرگ های آدم خوار بسیجی در خیابان ها می جنگند، برای دگرگونی و به امید تحول به پای صندوق های شعبده رفتند، وگرنه امروز به خیابان ها نمی آمدند و اعتراض نمی کردند.آیا ولایت فقیه و رئیس جمهور ابله نمی فهمند که مردم از خواست های خود پس نمی نشینند؟ روزی خواهد آمد که رهبر اعلام کند که صدای انقلابتان را شنیدم. آن روز دیر خواهد بود.

 

مبارزه مثل خود زندگی اوج و فرود دارد، شکست دارد، اما تجربه های گرانبها نیز دارد. اگر نسل ما نتوانست رهبرانی شایسته برای هدایت مبارزه اش بپروراند، اما از میان شما رهبرانی سر بر خواهد آورد که می داند چگونه باید به ستم گری حکومت پایان داد. شما بی شک از تجربه های ما آموخته اید و نسبت به ما دانش بیشتری از محیط و جهان اطراف خود دارید. در همین انتخابات نمایشی و کودتای سازماندهی شده سپاه و ولایت فقیه، درس های بسیار می شود آموخت. خوشحالم که نسل جوان اعتماد خودش را به کلیت این نظام ستم گر از دست داده و فساد و کثافتی را که سرتا پای آن را آلوده شناخته است. هیچ کتاب و نوشته ای نمی توانست این رژیم را مثل این چند هفته افشاء کند. خودشان گفتند که ثروت های ملی را غارت کرده اند. دعوا بر سر این بود که چه کسی بیشتر برده و چه کسی در آینده باید بیشتر ببرد. نباید دلسرد و نومیدشد. از فردا باید با روش های گوناگون به مبارزه با رژیم کودتایی پرداخت. اگر مادران و پدران شما توانستند رژیم های کودتایی را به زباله دان تاریخ بیفکنند، شما بیشتر می توانید. شما در جهانی زندگی می کنید که ارتباط با آگاهی در آن را نمی توان قطع کرد. تاریخ بشر به شما می گوید : شما پیروزید!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

فوری! خبر رسیده از خرم آباد: فرمانداری بدست مردم افتاده، اسلحه خونه رو گرفتن. رئیس کلانتری ۱۳ مفقودالاثر شده و لشکر زرهی حمزه برای سرکوب داره وارد میشه.