سه‌شنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۲

بوي بوش درآمده است.
هنگامی كه بوش می خواست به عراق حمله كند، من بر اساس واقعيت های آن روز جهان گفتم كه جنگ نخواهد شد و اگر جنگ راه بيفتد آمريكا از بازندگان آن خواهد بود. در آن روزها هفتاد در صد مردم آمريكا فريب دروغ های بوش را خوردند و برای شروع جنگ به او چراغ سبز دادند. بر عكس در انگلستان اكثريت مردم با جنگ مخالف بودند و امروز دارند خشتك بلر را بر سرش می كشند. در انگلستان مردم مفهوم دمكراسی بهتر درك كرده اند و از آن دفاع می كنند. در آمريكا مردم دلشان خوش است به پرچم تكان دادن و پايكوبی برای پيروزی هايی كه هيچگاه به نتيجه ای جز شكست نمی انجامند.
Lewis H.Lapham سردبير مجله معروف Harpers و يكی از سرشناس ترين نويسندگان، روزنامه نگاران و روشنفكران آمريكاست كه ، سالها برای آزادی بيان تلاش نموده. او ثمره ی دوسال سخن سردبير در مجله نامبرده را در كتابی به نام تياتر جنگ گرد آورده است. او پيش از شروع جنگ در مقالات متعددی نگرانی خودش را از هدف بوش برای ساختن امپراطوری بيان كرده. لويس می گويد: حمله ی تروريستی يازده سپتامبر عليه آمريكا شانس بزرگی بود كه يك بررسی دوباره ای از سياست خارجی دولت آمريكا به عمل آيد. اما درس آموزی از تاريخ جايی در نزد رامفسلد و چنی ندارد.
نورمن ميلر نويسنده آمريكايی گفته بود : « دمكراسی چون نجيب است ، همواره در معرض خطر است. چيزهای خوب و ناب را خطر تهديد می كند. دمكراسی ابدی نيست. من فكر می كنم طبيعی ترين روش حكومت برای اكثريت ( اگر كه به ژرفای طبيعت انسان بنگريم) فاشيسم است. فاشيسم از دمكراسی طبيعی تر است. فكر اينكه می توان دمكراسی را برای هر كشوری كه مورد علاقه ماست به ارمغان برد، به برانگيختن فاشيسم چه در درون و چه در بيرون از آمريكا ، منجر خواهد شد » . ميلر معتقد است كه دليل نفرت راست گرايان افراطی آمريكا از بيل كلينتون مخالفت او با ايده ی امپراطوری سازی آنها بود. هرچند كلينتون دست سرمايه داران آمريكايی را برای بهره كشی از جهان بازگذاشته بود ، اما بر گردن كسانی كه فكر می كنند آمريكا از طرف خدا برای رهبری جهان انتخاب شده ، افسار زده بود.
تئودور سورنسن نويسنده ی سخنرانی های جان . اف . كندی مخالفتش را اينگونه بيان كرده بود: « دكترين ما در مورد حمله پيش گيرنده ، بدون هيچگونه مدرك محكمه پسندی ، موزيك رژه برای سازمان های تروريستی است كه دقيقا با همين طرز تفكر به ما حمله می كنند. جنگ های دلبخواهی موجب هرج و مرج و بی قانونی در كره زمين خواهد شد . ضرر اين جنگ ها بيشتر از همه به كسانی می خورد كه هواخواه قانون هستند. جهان به جنگلی تبديل خواهد شد كه هر كسی می خواهد صاحب سلاح كشتار همگانی شود. در چنين جهان پرآشوبی نخستين و بزرگترين بمب برنده ی جنگ خواهد بود.
بی سبب نبود كه لويس در يكی از مقالاتش و خطاب به دارو دسته بوش ، عبارتی را از گورينگ معاون هيتلر نقل كرده بود :‌« تنها چيزی كه بايد انجام دهی به آنها بگو كه در معرض خطر حمله هستند. به صلح دوستان برچسب خائن بزن و بگو كه چه خطر بزرگی برای امنيت كشورند. اين فورمول برای تمام كشورها قابل اجراست» .
با تمام اين هشدارها بوش و دارودسته اش برای كنترل منابع نفتی و گسترش پايگا ههای نظامی خود به عراق حمله نمود. امروز بر كسی پوشيده نيست كه آمريكا در گل عراق گير كرده و راه برگشتی هم ندارد. من گفته بودم كه اين جنگ درهای جهنم ديگری را بر روی دولت آمريكا می گشايد. آنها هنوز نتوانسته اند هيچ كاری جز سركوب مردمی كه به اشغال كشورشان اعتراض دارند ، انجام دهند. افكار عمومی در آمريكا دارد از خواب بيدار می شود. كيسه های حامل جسد بيشتر و بيشتر می شوند. آخرين نظر سنجی می گويد كه هفتاد درصد مردم معتقدند بوش مردم را فريب داده و خبری از سلاح های كشتار همگانی هم نيست. بی شك ادامه اين روند ها به شكست ديگری هم چون ويتنام ختم خواهد شد. می توان يك كشور را با زور اشغال كرد ، اما سلطه بر افكار يك ملت ناممكن است. دارو دسته بوش نشان دادند كه از بحران افغانستان هيچ نياموخته اند. هنوز كه هنوز است عده ای از همين ديوانگان همراه با بخشی از ارتجاعی ترين ايرانيان خواهان ادامه جنگ و لشگركشی به ايران هستند. غافل از اينكه مردم آمريكا پرچم هايشان را غلاف كرده اند و چشم انداز تاريك جنگ عراق را ديده اند. تنها احمق هايی مثل آرنولد شوازينگر ، كه عضله های بازويش هزاران بار بزرگتر از عضله های مغزش است می تواند در روز چهار جولای‌( روز استقلال آمريكا) خطاب به سربازان آمريكايی بگويد : « من ترميناتور را در فيلم بازی كرده ام ، اما ترميناتور‌(آدمكش) واقعی شما هستيد» .

هیچ نظری موجود نیست: