هیچ جنگی، هیچ درگیری و کشمکشی در عرصه سیاست و اقتصاد نیست که با اهداف سرمایه داری جهانی - برای به دست آوردن سود بیشتر- گره نخورده باشد. سرمایه داری محافظه کار و خشونت زا هیچ مرزی را ناگشوده باقی نگذاشته و بی رحمی را به نهایت رسانده است.
جنگ غزه و ستمی که بر مردم فلسطین می رود بخشی از تجاوزات علنی سرمایه داری برای کنترل خاورمیانه و جهان است. این جنگ نزدیک به صد سال است که آغاز شده و ادامه خواهد داشت. دیروز در عراق و افغانستان و امروز در غزه. کوشش های سازمان ملل ( به خوان سازمان دولت ها) برای ختم این اسارت شصت ساله در فلسطین ، مرحم عوضی نهادن بر زخمی است که باید گشوده بماند. در سایه این کشتارها امثال احمدی نژاد ها و حافظ اسدها و حماس ها و حزب الله ها قارچ گونه می رویند و روند دمکراسی در این نقطه از جهان را به قهقرا می برند. در این سیرک جهانی همه سهم خود را از سفره غارت می برند. ندیدن این واقعیت و گوش سپردن به پرت و پلاهای بنیادگرایان یهودی و اسلامی دور شدن از واقعیت و افتادن به دام رمانتیسیسم مذهبی است.
برای کسی که به آزادی و شرف انسان باور دارد و می داند که با « ابزار غیر انسانی نمی توان اهداف انسانی را » به کرسی نشاند، موضع گیری در این جنگ خانمانسوز که قربانیان آن کودکان ، زنان و سالمندان هستند، بسیار دشوار است. محکوم کردن یک جانبه کشتار مردم بی گناه توسط دولتی که قدرت مندترین سلاح های جهنمی خاورمیانه را در اختیار دارد، کار آسانی است، اما همه واقعیت نمی شود. برخورد از زاویه انسانی به این خشونت ستم گرانه مثل راه رفتن روی لبه تیغ است. از سویی می توان مثل بسیاری از نیروهای راست و ارتجاعی و فاشیست های نقاب دار و دوچهره، کشتار مردم فلسطین را انکار کنی و زیر همه چیز بزنی. از سوی دیگر به دام رمانتیسیسم اسلامی افتاد و به ستایش از اسلامیون بنیادگرا و شرکای تجاری آنها پرداخت. لوس بازی های حکومت اسلامی و مسخره بازی های آن صدو پنجاه دانشجوی سهمیه ای متحصن در فرودگاه مهرآباد که به نماینده گی از هفتاد میلیون ایرانی می خواستند به کمک حماس بروند، بخشی از این رمانتیسیسم اسلامی است. رمانتیسیسمی که قشقرق راه می اندازد و همیشه در حال نشان دادن جای دوست و دشمن است. این لوس بازی های اسلامی با زبان بازی های بازاری و نخ نما شده و درگیری های لفظی با اسراییل و بحران آفرینی نمایشی به خودش اعتبار کاذب می بخشد و فکر می کند قلدر محل است. در صورتی که در عرصه عمل همین اسراییل فسقلی تنبان از پای رهبران عربی و اسلامی در آورده است. با یک نگاه به اعضای شورای رهبران کشورهای عربی در می یابید که چه انچوچک هایی هستند. سال هاست که مردم را به پای سرمایه داری جهانی قربانی کرده اند وخودشان هم توسری خورده اند و جیک اشان در نیامده. گه گاهی از دور مثل سگ های بی خطر شده واق واقی می کنند و خاموش می شوند.
دفاع رمانتیسیسم اسلامی از مردم فلسطین بزرگترین ضرر را به آنها زده است. مردم فلسطین بدون این دوستی های خاله خرسه ای بهتر می توانستند با اسراییل به گفتگوی صلح آمیز بنشینند.
متاسفانه آن چه امروز در جریان است ، قدرت تخریبی این دو لبه تیغ است که گردن کودکان بی پناه فلسطینی را می برد. سرشت انسانی حکم می کند که با تمام توان به دفاع از کودکان و زنان و سالمندان فلسطینی که مابین دو لبه قیچی اسراییل و حماس گرفتار شده اند برخیزیم.
جنگ غزه و ستمی که بر مردم فلسطین می رود بخشی از تجاوزات علنی سرمایه داری برای کنترل خاورمیانه و جهان است. این جنگ نزدیک به صد سال است که آغاز شده و ادامه خواهد داشت. دیروز در عراق و افغانستان و امروز در غزه. کوشش های سازمان ملل ( به خوان سازمان دولت ها) برای ختم این اسارت شصت ساله در فلسطین ، مرحم عوضی نهادن بر زخمی است که باید گشوده بماند. در سایه این کشتارها امثال احمدی نژاد ها و حافظ اسدها و حماس ها و حزب الله ها قارچ گونه می رویند و روند دمکراسی در این نقطه از جهان را به قهقرا می برند. در این سیرک جهانی همه سهم خود را از سفره غارت می برند. ندیدن این واقعیت و گوش سپردن به پرت و پلاهای بنیادگرایان یهودی و اسلامی دور شدن از واقعیت و افتادن به دام رمانتیسیسم مذهبی است.
برای کسی که به آزادی و شرف انسان باور دارد و می داند که با « ابزار غیر انسانی نمی توان اهداف انسانی را » به کرسی نشاند، موضع گیری در این جنگ خانمانسوز که قربانیان آن کودکان ، زنان و سالمندان هستند، بسیار دشوار است. محکوم کردن یک جانبه کشتار مردم بی گناه توسط دولتی که قدرت مندترین سلاح های جهنمی خاورمیانه را در اختیار دارد، کار آسانی است، اما همه واقعیت نمی شود. برخورد از زاویه انسانی به این خشونت ستم گرانه مثل راه رفتن روی لبه تیغ است. از سویی می توان مثل بسیاری از نیروهای راست و ارتجاعی و فاشیست های نقاب دار و دوچهره، کشتار مردم فلسطین را انکار کنی و زیر همه چیز بزنی. از سوی دیگر به دام رمانتیسیسم اسلامی افتاد و به ستایش از اسلامیون بنیادگرا و شرکای تجاری آنها پرداخت. لوس بازی های حکومت اسلامی و مسخره بازی های آن صدو پنجاه دانشجوی سهمیه ای متحصن در فرودگاه مهرآباد که به نماینده گی از هفتاد میلیون ایرانی می خواستند به کمک حماس بروند، بخشی از این رمانتیسیسم اسلامی است. رمانتیسیسمی که قشقرق راه می اندازد و همیشه در حال نشان دادن جای دوست و دشمن است. این لوس بازی های اسلامی با زبان بازی های بازاری و نخ نما شده و درگیری های لفظی با اسراییل و بحران آفرینی نمایشی به خودش اعتبار کاذب می بخشد و فکر می کند قلدر محل است. در صورتی که در عرصه عمل همین اسراییل فسقلی تنبان از پای رهبران عربی و اسلامی در آورده است. با یک نگاه به اعضای شورای رهبران کشورهای عربی در می یابید که چه انچوچک هایی هستند. سال هاست که مردم را به پای سرمایه داری جهانی قربانی کرده اند وخودشان هم توسری خورده اند و جیک اشان در نیامده. گه گاهی از دور مثل سگ های بی خطر شده واق واقی می کنند و خاموش می شوند.
دفاع رمانتیسیسم اسلامی از مردم فلسطین بزرگترین ضرر را به آنها زده است. مردم فلسطین بدون این دوستی های خاله خرسه ای بهتر می توانستند با اسراییل به گفتگوی صلح آمیز بنشینند.
متاسفانه آن چه امروز در جریان است ، قدرت تخریبی این دو لبه تیغ است که گردن کودکان بی پناه فلسطینی را می برد. سرشت انسانی حکم می کند که با تمام توان به دفاع از کودکان و زنان و سالمندان فلسطینی که مابین دو لبه قیچی اسراییل و حماس گرفتار شده اند برخیزیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر