جمعه، دی ۱۳، ۱۳۸۷

بلوچ


تنت محتاج ناز طبیبان مباد. غمگین مبینمت پهلوان. از بس نشستی و درد و رنج هایت را به سنگ صبور طنز گفتی تا تن طاقت نیاورد و آتش بس داد. خوبیش اینه که تو ایران نیستی و گر نه خودت می دانی که چه بلایی سرت می آمد. اون جا دست کم چارتا آدم مهربون هست که کمکت کنن ، لبخندی به روی ماهت بنشانند و خلاصه هوایت را داشته باشن . هیچ نباش نیروی کار که هستی و به این ساده گی ها هم ولت نمی کنن. از شوخی گذشته خبر خوشی نبود. پهلوان باید مواظب خودت باشی.ما به زهرخنده های تلخت نیاز داریم. چه کنیم یکی معتاد تریاک و بنگ و دود است ما هم معتاد زهرخندیم. تندرست باشی پهلوان. آرزوی بهبودی و خرمی.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

تنت محتاج ناز طبیبان مباد آقا بلوچ! ......... ما به زهرخنده های تلخت نیاز داریم