شنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۵

جام جهانی 10

شنبه روز سختی برای تیم ما خواهد بود. تیم ملی بیمار است و از همان دردی رنج می برد که کشورمان بیش از یک ربع قرن از آن رنج برده است. این تیم پیش از وارد شدن به میدان روحیه اش را با دستورات دست اندرکاران حزب الهی حاکم بر ورزش خراب کرده اند. از چنین تیمی چه انتظاری می شود داشت. بهترین مربی دنیا هم نمی تواند درد آن را دوا کند. باز هم باید بر آنها درود فرستاد که تا این مرحله پیش آمده اند.
تیم ملی بازتاب جامعه در هم ریخته ماست. کشوری که روی گنج خوابیده -و روزانه میلیونها دلار درآمد نفتش به جیب های پرنشدنی حاکمانش سرازیر می شود - توانش از فقیرترین کشورهای آفریقا کمتر، اما ادعاهایش گوش فلک کر می کند.
گذشتن از سد پرتقال کار دشواریست، اما ناممکن نیست. متاسفانه مربی ما هنوز برنامه ای برای مقابله با پرتقال ندارد. شاید احساسش را نسبت به تیم ملی از دست داده است. او از دست حزب الله ورزش و رسانه ها به تنگ آمده است. مربی که قدرت نداشته باشد، مشکل بتولند تیمی - آن هم در این سطح - را رهبری کند. او حتی اختیار کنار گذاشتن بازیکنان سفارشی را ندارد.
تنها شعبده ای می تواند تیم ایران را از چنگال پرتقال برهاند. فراموش نکنیم که در فوتبال همواره رخدادهای شگفت انگیزی روی می دهد. شاید تیم ما هم بتواند شگفتی بیآفریند. شاید. کسی چه می داند؟

هیچ نظری موجود نیست: