یکشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۲

بازگشت شر


امروز دوازدهم بهمن سياه ترين روز تاريخ ايران است. بيست و اندی سال پيش ، سرمايه داری جهانی به ياری نيرويی می شتابد كه با دست او ايران
را به ويرانه ای مبدل كند. ترس از نيروی فراگير چپ و هراس از سوسياليسم سابقا موجود و نيروی گسترده ی آزاديخواهان ، غرب را به سمتی می كشاند كه خلا قدرتی را كه پس از رفتن رژيم ستم شاهی پا گرفته بود، با حكومت اسلامی پر نمايد. آنها خمينی را از زير درخت سيب نوفل لوشاتو و با هواپيمای ويژه در همين روز سياه به ايران فرستادند.
خمينی آمد كه نگذارد دمكراسی در ايران پا بگيرد. رشد دمكراسی يعنی مرگ منافع غارتگران بين المللی.
با ورود خمينی به ايران مرگ هم به گونه ی طاعون در سراسر كشور پرانده شد. او سرجنبان جنبش ضد بشری شد كه مردم ايران صد سال پيش نماينده اش ( شيخ فضل الله نوری ) را به سر دار فرستاده بودند.
خمينی مسئول قتل و كشتار بيش از سه ميليون جوان ايرانی و دربدری چهار ميليون ديگر است. او نابود كننده ی ساختار اقتصادی و اجتماعی ايران است. عامل بزرگترين فاجعه ی تاريخ بشر عليه زنان و كودكان است. مروج پليدترين ايده ها عليه ديگر ملت هاست. او آغازگر كثيف ترين و فاجعه بارترين روش های شكنجه در ايران و مسئول پرورش موجودات بيماری چون خلخالی، لاجوردی ، حسين شريعتمداری، ملا حسنی ، جنتی و هراران آدمكش ديگر است. او كشور ما را هزار سال به عقب برد. ايران را خمينی به قبرستانی مبدل نمود كه تنها موجودات پرورش يافته توسط خودش از آن لذت می برند. شادی ، سرور ، عشق ، موسيقی و دريك كلام زنده گی با او به گور برده شد. او روضه امام حسين ، سفره ابولفضل ، عاشورا و گريه و مرگ را جايگزين هر آنچه انسانی بود نمود.
او نه تنها ايران را ويران نمود ، بلكه با مرده ريگ خود بلايی بر سر مردم آورد كه تا نسل های نسل زخم های آن در دل مردمان خواهد ماند. او شر مطلق بود.

هیچ نظری موجود نیست: